سرگرمی به وقت قرنطینه/ کرونا فرصتی برای احیای بازهای قدیمی
شیوع ویروس کرونا و توصیه همگان به قرنطینه خانگی فرصتی فراهم کرده تا خانواده با انجام بازی و سرگرمی های قدیمی اوقات خوشی را در کنار هم سپری کنند.

خبرگزاری مهر- گروه استانها- مریم ساحلی: بهار از راه رسیده است و درختان شکوفه پوش آدمی را به تماشا فرا میخوانند.
گیلان سرزمینی زیبا در هر چهار فصل سال است و بهارش سرشار از مناظر و دیدنیهای دلنشین است.
امسال اما بهار دیگری برایمان رقم خورده و ناچاریم نخستین فصل سال را از پشت پنجرههای خانه هامان بنگریم.
چرا که ویروس تاج دار گیلان را نیز چون بسیاری از نقاط زمین مورد هجوم خویش قرار داده است و در خانه ماندن توصیهای است که برای حفظ سلامت خویش و جامعه ناگزیر به انجامش هستیم.
بی تردید در خانه ماندن برای کسی خوشایند نیست اما این روزها از منظری دیگر میتواند فرصتی مناسب باشد برای بهره مند شدن بیشتر از دقایق و ساعات عمرمان و پرداختن به اموری که پیش از این وقت چندانی برایش نداشتهایم.
کتاب خواندن و فیلم دیدن، گفت و گو با اعضای خانواده و به اشتراک گذاشتن افکار و تجربیات، توجه عاطفی بیشتر اعضای خانواده نسبت به یکدیگر و آموختن هنر و مهارت با توجه به تکنولوژی در دسترس از جمله مواردی است که میتواند موجب شود تا این روزها اوقاتمان را به نحو احسن پشت سر بگذاریم.
اما از همه اینها که بگذریم کودکان و نوجوانان در این ایام بیش از همیشه نیازمند سرگرمی هستند.
لابد شما هم گهگاه به گذشته اندیشیدهاید به زمانی که مردم از امکانات امروز برخوردار نبودند اما زندگیشان از سرگرمی خالی نبود.
نگاهی به گذشته نشان میدهد که مردم هر منطقه بنا به امکانات شرایط موجود خویش بازیها و سرگرمیهایی داشتند که اوقاتشان را شیرین میساخت.
طراوت گیلانیها
اهالی گیلان زمین چون طبیعت استانشان سرشار از طراوت هستند.
لباسهای محلی رنگین، آداب و رسوم، ترانههای شاد و حکایتهای شیرینی که در پیشینه تاریخی آنها ریشه دارد، نشان از این سرزندگی و طراوت دارد.
سارا یکی از شهروندان رشت در گفتگو با مهر میگوید: قطع زنجیره ابتلاء به کرونا با در خانه ماندن مردم ممکن میشود، من و خانواده ام نیز این را پذیرفتهایم اما فرزندم مدام بهانه میگیرد و از سر رفتن حوصله اش گله میکند.
وی ادامه میدهد: به دنبال این مسئله یاد رشتی دوزی افتادم که در زمان نوجوانی از مادربزرگم یاد گرفته بودم.
هنوز مقداری نخ و همچنین قلابم از آن دوران برایم باقی مانده است.
این روزها شروع کردهام به یاد دادن این هنر اصیل به دخترم.
خوشبختانه برای او هم جالب است.
با هم یقه و سرآستینهای پالتویش را قلاب دوزی کردهایم و او بسیار از نتیجه کار راضی است.
سپیده بانویی جوان از اهالی انزلی است.
وی در باره خانه ماندن در این روزها به خبرنگار مهر میگوید: پدرم صیاد بود و مادرم در سالهای جوانی برای او تور ماهیگیری میبافت.
همیشه آوای دلنشین برخورد ابزار دام بافی هنگام بافتن برایم شنیدنی بود.
وی ادامه میدهد: قرنطینه خانگی فرصتی مناسب برایم پیش آورد که توربافی را بیاموزم.
هر چند همسر من صیاد نیست تا با این کار به او کمک کنم اما برایم خاطره انگیز است و از سوی دیگر میتوانم به مصارف تزئینی از این نوع توربافی فکر کنم.
سپیده به دل مشغولیهای این روزهای همسرش نیز اشاره میکند و میگوید: همسرم این روزها به تعمیر لوازم منزل که از مدتها پیش نیازمند تعمیر بود، میپردازد و پسرم هم سعی میکند هم یاد بگیرد و هم به او کمک کند.
نقل حکایات و متل ها
قصه گفتن پدر و مادر بزرگها یکی از خاطرات شیرینی است که پدران و مادران ما از گذشتهها بیان کردهاند.
جمع شدن اعضای خانواده و گوش سپردن به حکایت، افسانه یا متلی که پدربزرگها و مادربزرگها نقل میکردند، تصویری زیبا از یک جمع خانوادگی است که در اذهان ما باقی مانده است.
میتوانیم پیش چشم مجسم کنیم که نیاکانمان پس از پشت سر گذاشتن یک روز سراسر کار و تلاش، شب هنگام زیر سقف گالی پوش خانشان از بزرگترهای خانه نقل و متل میشنیدند یا گوش به ترانههایی میسپردند که سینه به سینه به آنها رسیده بود.
هوشنگ عباسی، محقق و گیلان پژو درباره سرگرمیهای گیلانیان قدیم به خبرنگار مهر میگوید: مردم گیلان در گذشته سرگرمیهای مختلفی داشتند و نقالی یکی از این سرگرمیها بود.
آنها داستانهای فولکلور و غیر فولکلور را برای هم تعریف میکردند و افراد خانواده با آن سرگرم میشدند.
وی با اشاره به نقل افسانههایی چون «عزیز و نگار» و «ملک جمشید» توسط بزرگان فامیل، میافزاید: تعریف کردن قصههای کودکانه نظیر «کله کچله» که طنز و پند در خود داشت، از دیگر قصههایی است که توسط یکی از مردان یا زنان سالمند خانواده برای دیگران نقل میشد.
عباسی خواندن اشعار فولکلور و ترانههای روستایی را یکی دیگر از سرگرمیهای گذشتگان عنوان و ادامه میدهد: به عنوان مثال مادربزرگها برای نوههای خود اشعار و ترانههایی که معمولاً روایت سرگذشت افرادی چون میرزا کوچک، رعنا، هیبت و معصومه را در خود داشت، میخواندند.
در واقع سرگذشت افراد در قالب شعر و ترانه حکایت شده و برای شنوندگان پند و عبرت هم داشت.
این محقق یادآور میشود: در جمع خانواده، پدربزرگها خاطراتی از گذشته را نقل میکردند.
گاهی اوقات هم آنهایی که سواد خواندن و نوشتن داشتند، شاهنامه، حافظ، گلستان سعدی و داستانهای قرآن را میخواندند و این نقالیها با تجربه اندوزی برای مخاطبان همراه بود.
بازیهای مفرح / تحقیق در مورد بازیهای گیلان قدیم
بازیها از جمله سرگرمیهایی هستند که به جمعهای خانوادگی نشاط میبخشند.
عباسی با بیان اینکه بازیهایی مانند «پوچ و مغز»، «طناب بازی» و «فندق بازی» نمونههایی از بازیهایی است که گذشتگان ما در خانهها با آنها خود را سرگرم میکردند، اظهار میکند: بازیهایی که گذشتگان به آن میپرداختند، زیاد است و در کتاب بازیهای بومی گیلان به آن اشاره شده است.
آنها سعی میکردند در شبهای بلند زمستان و زمانهایی که ناچار به ماندن در خانه بودند با این سرگرمیها اوقات فراغت خود را سپری کنند.
بازیها و سرگرمیهای هر منطقه بخشی از هویت مردم آن منطقه محسوب میشود و همواره از سوی فرهنگ پژوهان مورد توجه قرار گرفته است.
برزو دلاور یکی از محققانی است که به موضوع بازیهای مرسوم در گیلان قدیم پرداخته است.
وی در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به اینکه برای انجام تحقیقات میدانی در این زمینه به بیش از ۲ هزار روستا سر زده است، اظهار میکند: بازیهای مفرح زیادی نظیر «گل و پوچ»، «آغوز بازی»، «کبریت بازی»، «تخته بازی»، «یک قل دو قل بازی»، «قیش بازی»، «چهل گردان» و «جفتک بازی» در فرهنگ گیلانیان وجود داشت.
وی میگوید: به عنوان مثال یک بازی بود که با دو نفر هم قابل انجام بود، بدین ترتیب که مشتی علف را در هم گره میزند و آن را به شکل یک توپ کوچک در میآوردند و در اتاق با آن بازی میکردند.
یا در بازی دیگری با چشم بند کسی چشمش را میبست و تا ۲۴ میشمرد بعد میگشت دنبال دیگران و نخستین کسی را که پیدا میکرد، چشم بند را بر چشم او میبستند و بازی تکرار میشد.
دلاور با اشاره به اینکه «مرغانه بازی» بازی دیگری بود که با تخم مرغ پخته انجام میشد و در ایام عید رواج داشت، ادامه میدهد: «پلا موتکا بازی» یا همان خاله بازی معروف که دختران که دختر بچهها به آن میپرداختند، این بازیها در خانه انجام میشد.
بازی دیگری هم بود که «لیسک بازی» نام داشت که مشابه تیله بازی است و تا ۳ ساعت هم میتوانست طول بکشد و بازیگران را سرگرم کند.
گفتنی است؛ «مرغانه بازی» یا همان «مرغانه جنگ» دو طرف داشت و ممکن بود به دو گونه: تکی (تک به تک) و رجی (چندتایی) بازی شود.
در این بازی، نوک تیز تخممرغ (سر) و انتهای پهن آن (ته) نامیده میشد.
مرغانه جنگ به صورت سر به سر، ته به ته و گاه با توافق طرفین سر به ته و ته به سر انجام میپذیرد.
در شروع بازی، یکی از طرفین تخممرغ خود را در حلقه تنگ بین شست و انگشت به گونهای که نوک تیز آن به طرف بالا باشد، قرار داده و طرف مقابل سر تیز تخممرغ خود را بر آن ضربه وارد میکند.
هر تخممرغ که میشکست، صاحبش بازنده محسوب شده و باید ته تخممرغ خود را برای ضربهپذیری در اختیار حریف قرار دهد.
در فرهنگ گیلانیان تخم مرغ نماد برکت و فراوانی و تداوم نسل است.
اهمیت پاسداشت فرهنگ
قصه، متل، اشعار، ترانهها، نمایشها، بازیها، سرگرمیها، صنایع دستی و همه آنچه که از گذشتهها به ما رسیده، میراث ارزشمندی است که بخشی از هویت ما را تشکیل میدهد، از این رو باید بکوشیم تا آن را برای آیندگان این سرزمین حفظ کنیم.
هم اکنون با توجه به روزهای قرنطینه خانگی که پشت سر میگذاریم و اوقات فراغتی که داریم، زمان مناسبی برای مطالعه درباره این میراث و یادآوری آن به خود و آموختن آن به فرزندانمان و حتی انجام آن و ایجاد سرگرمی برای خود و خانواده است.