نوروز در آذربایجان
زمین زنده شده و گیاهان سر از برف بیرون آورده و خمیازه کشان، بهار حیات بخش دیگری را به تماشا نشستهاند. فصل رویش، حیات دوباره و برکت، قدرت آفرینش را به رخ زمستانی میکشد که اکنون جز رو سیاهی چیزی در بساطش ندارد.

ایسنا/آذربایجان شرقی زمین زنده شده و گیاهان سر از برف بیرون آورده و خمیازه کشان، بهار حیات بخش دیگری را به تماشا نشستهاند.
فصل رویش، حیات دوباره و برکت، قدرت آفرینش را به رخ زمستانی میکشد که اکنون جز رو سیاهی چیزی در بساطش ندارد.
با آمدن بهار، کشورهای زیادی با رسوم و سنن متفاوت، خود را برای گرامیداشت عید نوروز آماده میکنند و مراسم نوروز در هر یک با باورها و اعتقادات مردمان آن کشور درآمیخته است.
هر چند بخشی از آیینها و سنتهای نوروز را امروز هم میتوان دید، اما رسم و رسوم عید در گذشته با ظرافت و دقت بیشتری به جا آورده میشد.
به گزارش ایسنا، مردم در آذربایجان شرقی هم در گذشته سنتهای خاص این منطقه را داشتند و بنا به اعتقادشان به زنده شدن عناصر اربعه همزمان با فرا رسیدن نوروز، از ماه آخر سال با گرامیداشت چهار چهارشنبه اسفند ماه به استقبال بهار میرفتند.
این باورها هنوز هم در بخشهایی از آذربایجان شرقی و در جمهوری آذربایجان وجود دارند، به اعتقاد آنان آب اولین عنصری است که در اولین چهارشنبه اسفند ماه یا بایرام آیی (ماه عید) زنده میشود، از این رو اولین چهارشنبه بایرام آیی به سو چهارشنبهسی (چهارشنبه آب) معروف است.
آتش، باد و خاک هم از دیگر عناصری بودند که به ترتیب در دومین تا چهارمین چهارشنبه بایرام آیی زنده میشدند و سه چهارشنبه باقیمانده اسفند را به ترتیب، اود، یئل و توپراق چهارشنبهسی مینامیدند.
یک پژوهشگر فولکلور، با بیان اینکه یکی از افسانههای قدیمی ترکی از آمادگی مردم آذربایجان از ۴۰ روز قبل، برای استقبال از بهار خبر میدهد، به ایسنا میگوید: مردم با خانه تکانی و آفریدن برخی سرودها و نغمهها با مضامینی مانند سلامتی خودشان و حیواناتشان، برای داشتن سالی پر بار و پر برکت و پر محصول دعا میکردند.
یوسف شیرینپور، معتقد است: عید نوروز قدمتی بیش از دین داشته و نوروز و شادیهای مربوط به آن در واقع ریشه در شادیهای پر محصول و پر بار بودن سال دارد.
او با اشاره به اینکه به اعتقاد مردم آذربایجان، چهار روز اول بهار، آینه چهار فصل سال است، میگوید: آفتابی بودن روز اول بهار، نوید بخش هفت بهار خوب است، بارانی بودن روز دوم بهار نشانگر تابستانی پر باران بوده و روز سوم و چهارم بهار نیز ترسیمی از فصل پاییز و زمستان پیش رو هستند.
به گفته این پژوهشگر فولکلور، دخترها و نوعروسها در گذشته از ۴۰ روز مانده به آغاز رسمی نوروز، ترانهها و نغمههایی را برای رفتن زمستان و آمدن بهار میخواندند و نخ مورد نیاز برای دوختن لباس عیدشان را در خانه و با نخ ریس، میریسیدند.
او با اشاره به بازیها و آیینهای محلی و بومی مرسوم در آذربایجان شرقی، همزمان با فرا رسیدن عید نوروز، میگوید: مراسم نوروز در آذربایجان با سنتها و بازیهای مختلف و شاد مانند کشتی، اسب سواری، شمشیر بازی، تیر اندازی و بازیهای زورخانهای همراه بود.
وی، میافزاید: "شال ساللاماق" یا "قورشاق ساللاماق" و "قاپی دالینا پاپاق قویماق" هم از سنتهای معروف نوروزی در آذربایجان شرقی به شمار میآیند.
استقبال از نوروز با چیدن سفره 7 برکت
شیرینپور با بیان اینکه عادت چیدن سفره عید در ایام نوروز هم از دیرباز وجود داشت، اظهار میکند: در گذشته هم مردم آذربایجان با چیدن سفره عید و استفاده از غذاهای ملی و محلی مانند شیرینیجات، گندم بوداده و لپه و قرار دادن هفت نوع برکت مانند سماق، سیر، پول، ساعت، سمنو، سنبل و دانههایی مانند عدس، نخود، لوبیا، برنج و بلغور بر سر سفره به استقبال عید نوروز میرفتند.
او میگوید: روشن کردن شمع بر سر سفره عید هم مرسوم بود و سفره پس از افروختن شمع، پهن و چیده میشد و سپس تمامی اعضای خانواده بر سر سفره نشسته و از خوراکیهای موجود میل میکردند.
این پژوهشگر فولکلور، تیراندازی را از دیگر سنتهای رایج شب عید عنوان میکند ومیافزاید: آویزان کردن کیسه یا شال از خانهها با صدای خنده و فریاد شادی کودکان همراه بود و شادی نوروز و شب عید تا پاسی از شب ادامه مییافت.
او ادامه میدهد: جوانها بازیهای سنتی مانند "عاشیق-عاشیق" را انجام داده و قوم و خویشها به دیدار هم رفته و نوبرانهای از خوراکیهای نوروز به ویژه شیرینیهای نوروزی را برای نو عروسها و تازه دامادها میبردند که به "خونچا" معروف بود.
او میگوید: خونچای عروس شامل شیرینیجات نوروزی، تخم مرغهای تزیین شده، شمعهای رنگارنگ و شال قرمز "یایلیق" و پارچه ابریشمی و هدایایی برای مادر، پدر، برادران و خواهران عروس بود و چند روز بعد خانواده عروس نیز به تلافی لطف خانواده داماد، سفره نوروزی را به خانه داماد میبردند که شامل شیرینیها و هدایای کوچک بود.
شیرینپور، اظهار میکند: نوروز یک جشن ملی بوده که در کشورهای آسیای میانه، ایران، افغانستان، پاکستان و ترکیه و دیگر ممالک گرامی داشته میشود.
او با بیان اینکه در گذشته پختن شیرینجیهای خانگی جزو عادتهای رایج بود، میگوید: انواع باقلوا، نان شکری (شکر چورهیی)، کلوچه، بامیه و حلوا و غذاهای پخته شده خاص آذربایجان بر سر سفره نوروز به چشم میخوردند، اما پختن باقلوا در این میان بیشتر رایج بود.
او، شکربورا را از دیگر شیرینی های رایج و مورد استفاده در شب عید و ایام نوروز در آذربایجان عنوان کرده و میگوید: خامه، تخم مرغ، روغن، شیر، پودر شکر، مغزیجات مانند بادام و فندق عمده مواد لازم برای تهیه شیرینیهای عید بودند.
این پژوهشگر فولکلور با اشاره به آیین "قره بایرام" اظهار میکند: این مراسم نیز برای خانوادههایی بود که عزیز از دست داده و عید نوروز را عزادار عزیزشان بودند، خانواده معزا به منظور ادای احترام به روح تازه در گذشته شیرینیهایی را پخته و آن را بر سر مزار عزیزشان برده و پخش میکردند.
او، بارش برف نوروزی (نوروز قاری) را نوید بخش سالی پربار میداند و میگوید: به اعتقاد مردم، برف باریده شده در ایام نوروز، نشانه برکت و پر باری بود و مدت زیادی بر روی زمین نمیماند و زود آب شده و هوا پس از بارش آن، گرم میشد.
یک پژوهشگر تاریخ هم در ادمه با اشاره به قدمت جشن نوروز در منطقه آذربایجانشرقی، میگوید: نشانههای باستانشناسی در آذربایجان و به ویژه در شهر تبریز در هر حال بیش از پنج هزار سال نیست.
در آن زمان مردمان این خطه، کوچ نشین و در حال سیر و حرکت بودهاند.
کریم میمنتنژاد، تاریخ پژوه هم با بیان اینکه کشاورزی و دامداری مهمترین ابزار برای مردم کوچنشین است، میگوید: نشانههایی که امروز در جشن نوروز برجای مانده، هر دوی این ملزومات زندگی کوچنشینی (کشاورزی و دامداری) را نشان میدهد که به عنوان مثال "تکم چیها" که به نوعی آمدن نوروز را خبر میدادند، یکی از نمادهای دامداری است.
وی ادامه میدهد: اگر بخواهیم تاریخی را بری این جشن و این سنتها مشخص کنیم اطلاعات زیادی در دست نیست، اما نشانههایی که از جشن نوروز در آداب و رسوم برجای مانده مینمایاند که سابقهی جشن عید بسیار قدیمی و باستانی است.
این پژوهشگر تاریخ با بیان اینکه در نوروز اصلیترین بحث "زمین" و "نو شدن و زنده شدن زمین" است، میگوید: زمین ابزاری برای کشاورزی است و این زنده و نو شدن زمین به قدری برای مردمان آن زمان اهمیت داشت که آمدن آن را جشن میگرفتند.
وی میافزاید: امروزه نیز نمادهایی از کشاورزی و دامداری در جشن نوروز به چشم میخورد؛ البته تمامی آداب و رسومهایی که در مورد نوروز قدیم مطرح میشود، شاید تمامی ماجرا نباشد، چراکه اطلاعات مطلوب و کامل در این رابطه نیاز به تحقیقات مفصل دارد.
وی با تاکید بر اینکه شاید عید نوروز، مردمیترین جشنها باشد، افزود: جشن نوروز، تنها جشنی است که تمامی اقشار مردم در آن شرکت میکنند، البته هر گروه و اقلیمی آداب و رسوم خاصی برای خود دارد که شاید مقداری با گروههای دیگر متفاوت باشد اما در عین حال همه در قالب جشن نوروز این آداب و رسوم را انجام میدهند.
میمنتنژاد با تاکید بر اینکه جشن نوروز در گذشته صرفا آیینی نبود، بلکه کاربرد و کاردکرد داشت، میافزاید: مردمان آن زمان، نوروز را جشن میگرفتند تا بگویند: «آماده کشت و زراعت باشیم و زمینهایمان را آماده کنیم و سال آینده را پیشبینی کنیم».
او در خاتمه، سمنو پزون، تکم گردانی، رنگ آمیزی تخم مرغ و سبز کردن سبزه عید را از عادتها و سنن رایج در آذربایجان شرقی همزمان با فرارسیدن عید عنوان میکند.
در منظومه «حیدر بابایه سلام» شهریار شعر ایران نیز به آیینهای نورزی آذربایجان اشاره شده است:
«بایرامیدی، گئجه قوشو اوخوردو
آداخلی قیز بیگ جورابین توخوردو
هرکس شالین بیر باجادان سوخاردی
آی نه گؤزل قایدادی شال ساللاماق!
بیگ شالینا بایراملیغین باغلاماق !
شال ایسته دیم ، منده ائوده آغلادیم،
بیر شال آلیب، تئز بئلیمه باغلادیم،
غلام گیله قاشدیم، شالی ساللادیم،
فاطما خالا، منه جوراب باغلادی،
خان ننه می یادا سالیب آغلادی!
ناقیش ووروب، اوتاقلاری بزللر
طاقچالاردا دوزمه لری دوزللر
قیز – گلینین فندیقچاسی، حناسی
هوسله نر آناسی، قایناناسی
باکی چی نین سؤزی، سووی، کاغیذی
اینکلرین بولاماسی، آغوزی
چرشنبه نین گیردکانی، مویزی
قیزلار دئیه ر: آتیل ماتیل چرشنبه
آینا تکین بختیم آچیل چرشنبه
یومورتانی گؤیچک، گوللو بویاردیق
چاققیشدیریب سینانلارین سویاردیق
اویناماقدان بیرجه مگر دویاردیق؟
"علی" منه یاشیل آشیق وئرردی
"ایریضا" منه نوروز گولو درردی»
گفتنی است، امسال به دلیل شیوع کرونا ویروس و با توجه به اینکه لذت بردن از زیبایی های بهار به واسطه سلامتی ممکن است، همه ما در خانه های خود می مانیم و دید و بازدید و رسم و رسوم عید را به بعد از فروکش کردن کرونا موکول می کنیم.
گزارش از نسرین سوار-خبرنگار ایسنا در آذربایجان شرقی
انتهای پیام