«سپندارمذگان»؛ یک پدیده زنده اجتماعی یا مقولهای صرفاً تاریخی؟
روز 5 اسفند در تقویم با عنوان روز جشن سپندارمذگان و روز پاسداشت عشق نامگذاری شده است.
روز 5 اسفند در تقویم با عنوان روز جشن سپندارمذگان و روز پاسداشت عشق نامگذاری شده است.
به گزارش ایسنا، تقویم جوامع مختلف، شامل روزها و مناسبتهای خاصی است که عموما با هدف ترویج یا تقویت یک عنصر فرهنگی و تاریخی ثبت گردیدهاند.
در تقویم ایران نیز، روزها و مناسبتهای مختلفی از سوی شورای فرهنگ عمومی کشور، با هدف تقویت مؤلفههای هویت ملی ایرانیان و بزرگداشت شخصیتها، ارزشها و تحکیم پیوندهای دینی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و علمی در جامعه نامگذاری شدهاند.
با این حال نامگذاری روزها، در هیچ جامعهای منحصر در تقویم رسمی نیست و مناسبتهای گوناگون محلی یا ملی توسط گروههایی از مردم در روزهای خاصی از سال مورد توجه قرار میگیرند.
به عنوان مثال، شب یلدا و چهارشنبهسوری از جمله روزهایی است که با وجود عدم ثبت رسمی در تقویم کشور، مورد توجه بخشیهایی از جامعه قرار دارد.
مناسبتهای غیررسمی میتوانند برخاسته از فرهنگ و تاریخ یک منطقه باشند یا عنصری فرهنگی که در اثر تبادلات فرهنگی از جوامع دیگر اقتباس شدهاند.
همچنین این مناسبتها میتوانند دارای کارکرد، یعنی اثر مثبت در جامعه باشند و یا دارای کژکارکرد بوده و پیامدهای منفی از خود به جای گذارند.
در سالهای اخیر و در پی تحولات سریع فرهنگی در جامعه، الگوهای جدید زیست شهری، به استقبال مناسبتهای جدیدی رفته که شاید نشاندهنده نوعی نیاز به موضوعات مورد نظر است.
یکی از این مناسبتها بدون شک روز عشق است.
این روز که نسخه خارجی و ایرانی آن تنها چند روز با هم فاصله دارند، در سالهای اخیر مورد استقبال جوانان قرار گرفته است.
سپندارمذگان که نسخهای ایرانی و جایگزین برای ولنتاین محسوب میشود، ریشه در فرهنگ تاریخی ایرانیان دارد.
در همین زمینه با یک پژوهشگر اجتماعی به گفتوگو نشستهایم.
سپندارمذگان یک پدیده تاریخی یا اجتماعی؟
یک پژوهشگر اجتماعی در گفتوگو با ایسنا، در خصوص روز سپندارمذگان و تاثیر احتمالی آن بر افزایش همدلی اظهار کرد: اگر وجود روزی تحت عنوانِ روز عشق، موجب برقراری تعاملات عاطفی گرم بین افراد شود، طبیعتاً در افزایش همدلی نقشی مثبت دارد.
البته این تاثیر هم منوط به حضور عوامل دیگری است.
از جمله این موارد میتوان به فراگیر بودن آن اشاره کرد یعنی توسط بخش قابل توجهی از جامعه پذیرفته شود.
محمدرضا محمدی بیان کرد: آنچه در ابتدا باید مشخص شود این است که منظور ما از این روز یک پدیده اجتماعی است یا یک پدیده تاریخی؟
این کارشناسارشد علوم اجتماعی در خصوص میزان پذیرش این روز در فرهنگ کنونی جامعه ایران خاطرنشان کرد: چنین مناسبتهایی بیشتر از آنکه اهمیت اجتماعی داشته باشند، دارای اهمیت تاریخی هستند و برخلاف مناسبتهایی مثل نوروز یا یلدا و شاید تا حدی چهارشنبهسوری که در عین تاریخی بودن، همچنان عمومیت دارند و جزو عناصر فرهنگی جامعه فعلی ایران محسوب میشوند، چنین کارکردی ندارند.
وی تاکید کرد: ظاهراً برخی تلاش دارند با مطرحکردن روزی به نام سپندارمذگان، بدل ایرانی برای ولنتاین پیدا کنند، اما اینکه چقدر موفق خواهند شد، مورد تردید است؛ زیرا ولنتاین صرفاً یک پدیده تاریخی نیست و اکنون نیز در جوامع غربی عمومیت دارد، یعنی جزو عناصر فرهنگی آن جوامع است.
این پژوهشگر اجتماعی گفت: از آنجایی که جریان انتقال فرهنگ معمولاً از سوی کشورهای توسعهیافته به سوی سایر کشورهاست، بخشی از جامعه ایران که میل به غربگرایی دارد و از سبک زندگی آنان الگوبرداری میکند، سعی خواهد کرد این عنصر فرهنگی را وارد زندگی خویش کند که ظاهرا چنین هم کرده است.
محمدی تصریح کرد: فرض کنیم روزی به نام سپندارمذگان جایگزین روز ولنتاین شد، آیا موجب افزایش همدلی میشود یا خیر؟
در پاسخ به این سوال باید به نقش این روز در افزایش همدلی توجه کرد.
البته بنده در این مورد تحقیقی انجام ندادهام ولی براساس مشاهدات و بررسیهای اولیه، چنین چیزی به نظر نمیرسد.
نکته مورد اهمیت در این زمینه درهمتنیدگی پدیدههای اجتماعی است.
این پژوهشگر اجتماعی بیان کرد: اهمیت این موضوع زمانی مشخص میشود که درباره محتوا و برنامهها و به طورکلی آنچه در این روز اتفاق خواهد افتاد، تأمل بیشتری کنیم.
به عنوان مثال الان که روزی به نام ولنتاین داریم و توسط بخشی از جامعه هم پذیرفته شده است، چقدر در افزایش همدلی در جامعه موثر بوده است؟
با نزدیکشدن به این مناسبت شاهد رونق همدلی و افزایش تعاملات گرم هستیم یا آنچه بیشتر دیده میشود مصرف تظاهری، فخرفروشی، شعارزدگی و...
است؟
وی ادامه داد: بنابراین اگر فرض بگیریم که روز سپندارمذگان جایگزین ولنتاین شده و جامعه آن را بپذیرد، بعید است نقش قابل توجهی در افزایش همدلی داشته باشد.
بهرسمیت شناخته شدن یا نشدن چنین روزی تفاوتی در اصل قضیه ایجاد نمیکند
این کارشناسارشد علوم اجتماعی در رابطه با اینکه «به رسمیتشناختن چنین روزی توسط نهادهای حکومتی تا چه میزان میتواند در پیشبرد اهدافی از قبیل همبستگی اجتماعی مؤثر باشد»، بیان کرد: صرف به رسمیت شناختهشدن روزی در تقویم توسط نهادهای حکومتی، نمیتواند موجب فراگیر شدن و عمومیت یافتن آن مناسبت شود و برعکس آن هم، این امکان وجود دارد؛ یعنی عدم به رسمیتشناختن مناسبتی توسط حکومت نمیتواند مانع عمومیت یافتن آن شود.
چنانچه میبینیم چهارشنبهسوری یا ولنتاین در تقویم رسمی و توسط نهادهای حکومتی به رسمیت شناخته نشده، ولی همچنان در بین گروههایی از مردم رواج دارد و این واقعیت قابل انکار نیست.
وی ادامه داد: البته فرض بنده این است که چنین مناسبتهایی اثر قابل اعتنایی بر افزایش تعاملات عاطفی و تقویت همبستگی اجتماعی ندارد، گرچه برای بررسی دقیقتر این فرض باید آن را آزمود.
این پژوهشگر اجتماعی تصریح کرد: ولنتاین یک عنصر فرهنگی در جوامع غربی است.
احتمالاً عموم مردم تاریخچه آن و سرگذشت آن کشیش را هم میدانند.
به هر صورت این مناسبت هم به لحاظ تاریخی و هم به لحاظ اجتماعی متعلق به جوامع غربی است و خاستگاه آن در غرب است.
محمدی خاطرنشان کرد: همانطور که میدانید فرایند اشاعه و فراگیرشدن یک عنصر فرهنگی معمولاً از بالا به پایین است.
ممکن است این عنصر فرهنگی محصول نوآوری یا تقلید از جای دیگر باشد.
در هر دو حال، فرایند اشاعه آن، معمولاً از بالا به پایین است.
یعنی اول طبقات و اقشار بالادست جامعه که دارای منزلت اجتماعی بالاتری هستند آن عمل را انجام میدهند، سپس بقیه که نمیخواهند از آنها عقب بمانند به آن روی میآورند.
وی تاکید کرد: به عقیده جامعهشناسان در جوامع معمولاً با پیشرفت تکنولوژی و فراگیرشدن رسانههای نوین، کشورهای توسعهیافته سعی میکنند با ابزار رسانه، فرهنگ خود را به سایر جوامع نیز منتقل کنند که نیتهای مختلفی هم پشت آن وجود دارد.
همچنین واکنش جوامع مختلف هم در برابر این پدیده میتواند متفاوت باشد.
برخی با آغوش باز آن را بپذیرند و برخی در برابر آن ایستادگی میکنند.
این پژوهشگر اجتماعی گفت: در جامعه ایران برخورد با غرب از حدود 200 سال پیش آغاز شده و از همان زمان هم عدهای به سوی آن متمایل شدهاند؛ یعنی سعی کردهاند از آن الگو بگیرند و در اندیشه و سبک زندگی از آن تقلید کنند.
در دورهای، حکومت هم موافق این امر بود و سعی داشت آن گروه را تقویت کند.
ولی پس از انقلاب، نظام حاکم تغییر رویه داد و تلاش کرد استراتژی مقابله با غربگرایی را دنبال کند.
برخی با سپندارمذگان میخواهند بگویند «ما مثل آنها هستیم»
وی ادامه داد: اما هنوز هم بخشی از جامعه ما، میل به غربی شدن دارد و حداقل در سبک زندگی از آن الگو پیروی میکند.
به همین دلیل میبینیم که مناسبتهایی مثل ولنتاین که خاستگاه تاریخی و اجتماعیشان در غرب است، توسط بخشهایی از جامعه با استقبال مواجه میشود؛ لذا بخشی از این استقبال از ولنتاین اصلاً ربطی به پاسداشت عشق و دوستداشتن ندارد، بلکه نوعی مصرف تظاهری یا نمایشی است از سوی کسانی که میخواهند نشان دهند که «ما مثل آنها هستیم».
محمدی افزود: حالا اگر بپرسیم چرا نهادهای رسمی چنین روزی را به رسمیت نمیشناسند، پاسخش واضح است؛ چون نظامی با تفکر مقابله و ایستادگی در مقابل غرب روی کارآمده است.
طبیعتاً اگر تشخیص دهد که فراگیرشدن پدیدهای مثل ولنتاین نشان از نوعی عقبنشینی است، آن را به رسمیت نخواهد شناخت.
وی خاطرنشان کرد: گرچه مناسبتهایی مثل ولنتاین هنوز در جامعه ایران فراگیر نشدهاند و تنها توسط گروههای خاصی دنبال میشوند، با این حال فراگیری آن نسبت به گذشته روبهرشد است.
این پژوهشگر اجتماعی تاکید کرد: نکته دیگری هم که در رابطه با مخالفت با ولنتاین از سوی برخی مطرح میشود، بحث هویت است.
همانطور که میدانید هویت چیزی از پیش موجود و طبیعی نیست، بلکه ساختنی است و ساخته میشود.
فرهنگ یکی از ارکان مهم هویت اجتماعی و ملی است.
به میزانی که یک جامعه در حفظ و نگهداشت عناصر فرهنگی خود تلاش کند، در تقویت هویت اجتماعی افراد آن جامعه موفق خواهد بود.
محمدی افزود: البته این حفظ و نگهداشت به معنی جمود نیست و به میزانی هم که نتواند عناصر فرهنگی خود را حفظ کند، عرصه را برای عناصر فرهنگی رقیب باز میکند و این میتواند اثر منفی بر هویت ملی و اجتماعی افراد آن جامعه بگذارد.
این مسالهای است که در مواجهه با پدیدههایی مثل ولنتاین باید به آن توجه شود.
برخی راهحل را در پیدا کردن جایگزینی بومی برای ولنتاین دیدهاند
وی گفت: البته برخی راهحل را در پیداکردن جایگزینی بومی برای ولنتاین دیدهاند و سپندارمذگان را پیشنهاد کردهاند.
به نظرم این گروه به این مسئله توجه نداشتهاند که سپندارمذگان عنصری فرهنگی در جامعه فعلی ایران نیست، بلکه پدیدهای تاریخی است.
حتی آداب و رسوم مربوط به این مناسبت هم چنانکه در منابع تاریخی نوشته شده برخاسته از فرهنگ و نحوه زندگی و جهانبینی و حتی نوع معیشت مردم ایران باستان است و ربطی به مردم ایران در قرن چهاردهم هجری ندارد.
محمدی ادامه داد: در پیشینه فرهنگی ما در رابطه با عشق روایتهای فراوانی ذکر شده و نمیتوان گفت که فرهنگ ما عشق را به رسمیت نشناخته است.
در کلام ادیبان ایرانی بهکراّت سخن از عشق و عاشقی شده و عموماً تصویری بسیار ایدهآل و آرمانی هم از آن به دست دادهاند.
وی تصریح کرد: نسلهای جدید با وجود تحولات گسترده فرهنگی و اجتماعی، هنوز اشعار عاشقانه آنها را زیر لب زمزمه میکنند و به عقیده من حتی درک جوان امروزی از مفهوم عشق تا حد زیادی متاثر از این برساخت فرهنگی است که در طی چندین قرن به او منتقل شده است.
انتهای پیام