بیانیه گام دوم؛ مسیر حل چالشهای انقلاب اسلامی است
محمدمهدی بهداروند با بیان اینکه تحلیل و تفسیر بیانیه گام دوم انقلاب، نیازمند فهم مقیاس سنجش و جایگاه آن است، گفت: این بیانیه مسیر حل چالشهای انقلاب اسلامی را پیش روی ما قرار داده است.

حجتالاسلام «محمد مهدی بهداروند» در گفتوگو با خبرنگار مهر، با بیان اینکه در برهه کنونی از انقلاب اسلامی توجه و بهرهمندی از ظرفیتهای جوانانی که در دو پایگاه حوزه و دانشگاه قرار گرفتهاند، اهمیت ویژهای دارد، گفت: به طور کلی مراکز آموزشی در هر کشور جایگاهی مهم دارند.
اگر کلام امام راحل و مقام معظم رهبری را از نظر بگذرانیم خواهیم دید که از حوزهها و دانشگاهها تعاریف بلند و راهبرد خاصی را ارائه کردند.
برای مثال امام خمینی (ره) در مورد دانشگاه میفرمود: «دانشگاه یک کشوری اگر اصلاح شود، آن کشور اصلاح می شود».
وی با اشاره به بیانیه گام دوم انقلاب ادامه داد: گفتوگو و تحلیل و تفسیر پیرامون بیانیه گام دوم انقلاب، نیاز به این دارد که بفهمیم مقیاس سنجش این بیانیه چه مقیاسی است تا با همان مقیاس درباره آن بحث کنیم.
این بیانیه جایگاهش این است که در شرایط جنگ روانی دشمن و با توجه به آسیبها و آفاتی که حادث شده، ما متناسب با مقیاس انقلاب اسلامی یک اقداماتی را انجام بدهیم و این تنها راهحل اساسی مسائل است.
این بیانیه مسیر حل چالشهای انقلاب اسلامی را پیش روی ما قرار داده است.
بیانیه گام دوم مسیر حل چالشهای انقلاب اسلامی را پیش روی ما قرار داده است
این جامعهشناس افزود: شاید بتوان گفت این بیانیه در وِزان استراتژی امنیت ملی آمریکا است.
آمریکا برای تأمین امنیت ملیاش که آن را در گرو قدرت و توسعهاش میبیند، در واقع برای جهان طراحی راهبری کرده و نوع مواجههاش با رقبایش را برنامهریزی نموده است.
استراتژی امنیت ملی آمریکا، اولاً کاملاً ایدئولوژیک است و هدفش غلبه ایدئولوژی آمریکایی است.
در ذیل غلبه ایدئولوژیک نیز دنبال غلبه عینی است.
یعنی در موازنه عینی هم میخواهد در مقیاس رهبری جامعه جهانی قرار بگیرد.
وی تصریح کرد: آمریکا برای تأمین امنیت خود میخواهد توسعه جهانی محقق شود و خودش هم محور این توسعه باشد.
اگر ما رقیب تمدنی آمریکا هستیم که قطعاً هستیم (و این حرف را یکی از استراتژیستهای آمریکایی نیز زده است که دوران ما دوران برخورد تمدنها است که عمدتاً برخورد لیبرالدموکراسی به رهبری آمریکا با اسلام به محوریت ایران است)، طبیعتاً باید بتوانیم در این مقیاس، برنامه آینده خودمان را با توجه به واقعیات کنونی و گذشتهمان طراحی کنیم.
این دو سند با دو نگاه، یکی نگاه استکباری و سلطهگرایانه بر جهان و دیگری نگاهِ خدمترسانی به جامعه جهانی و ایجاد بیداری معنوی در جهان و حرکت به سمت تحقق عدالت دینی در مقیاس جامعه جهانی تدوین شده است.
حجتالاسلام بهداروند افزود: اگر ما دنبال این هستیم که در مقابل رهبری آمریکا، یک تمدن دیگری را راهبری کنیم، برای این نیست که سلطه خودمان را بر جهان تثبیت کنیم؛ بلکه برای خدمترسانی به جامعه جهانی است.
این همان تفاوت نگاه انبیا با مستکبرین است.
انبیا برای سعادت بشر فداکاری میکنند، اما مستکبرین به اسم آزادی، عدالت و امنیت، سلطه خودشان را بر جهان تحکیم میکنند.
اگر ما دنبال این هستیم که در مقابل رهبری آمریکا، یک تمدن دیگری را راهبری کنیم، برای این نیست که سلطه خودمان را بر جهان تثبیت کنیم؛ بلکه برای خدمترسانی به جامعه جهانی است.
این همان تفاوت نگاه انبیا با مستکبرین است
این استاد دانشگاه گفت: بنابراین نوع رویکرد این بیانیه با رویکرد استراتژی امنیت ملی آمریکا متفاوت است، چراکه آن کاملاً استکباری و فرعونی است، اما از این بیانیه معنویت و خدمت به جامعه جهانی استشمام میشود.
این اختلاف روحِ دو بیانیه است، اما مقیاس این بیانیه، مقیاس استراتژی امنیت ملی آمریکا است و دقیقاً در همان مقیاس است، منتهی از منظر تمدن اسلامی، بخش زیادی از تحقق این آرمان را شهادت حاج قاسم برعهده گرفت که شاهد اثرات آن هستیم.
وی ادامه داد: با توجه به آنچه که مقام معظم رهبری در این بیانیه نسبت به قشر جوان مطرح کردند، به نظر میرسد که امروز این جوانان هستند که باید مسیر را ادامه بدهند، بنابراین دو نهاد حوزه و دانشگاه به عنوان مراکزی که ظرف جوانان هستند میتوانند در تربیت این قشر نقش مهمی را ایفا کنند، چرا که از جمله مراجع مهم در جامعهپذیری افراد به شمار آمده و در شکلگیری درونمایه شخصی افراد نقش به سزایی را ایفا میکنند.
به عبارت دیگر با توجه به نقش مهم آموزش و پرورش در تربیت جوانان، دوران در نظر گرفته شده برای تعلیم و تربیت فرزندان در آموزش و پرورش مهمترین سن تربیتی بوده و ضرورت پرورش نسلی که بتواند در درگیری سنگین بین اسلام و جریان کفر و نفاق معاصر، از اسلام دفاع کند مطرح است.
این جامعهشناس گفت: نبرد اسلام با کفر و نفاق، یک مبارزه تاریخی است که در همه دورانها بوده است، اما در دوران معاصر ما، تمدن مادی برای همه دورههای زندگی از خردسالی تا بزرگسالی، دارای یک برنامه جامع و فراگیر است و همه برنامههای پرورشی در ذیل الگوهای کلان اجتماعی قرار میگیرد تا توسعه انسانی، متناسب با توسعه غربی اتفاق بیفتد.
بنابراین معتقدم سبک زندگی غربی دارای یک پیوستار است.
در غرب برای سبک زندگی الگوسازی میکنند و این الگو با دانشهای پشتیبان و ساختارهای اجتماعی حمایت میشود.
نسبت الگوها با یکدیگر در نظر گرفته شده است و برای مسائل مختلف، الگوهایی طراحی شده که همه در یک پیوستار قرار میگیرند.
از منظر تمدن اسلامی، بخش زیادی از تحقق این آرمان را شهادت حاج قاسم برعهده گرفت که شاهد اثرات آن هستیم
این محقق اظهار کرد: در توضیح بیشتر این موضوع، مسأله کنترل جمعیت را به عنوان یک مثال طرح میکنم، کنترل جمعیت با موضوع بالا رفتن سن ازدواج، گره خورده است.
یعنی اگر ۱۰ سال سن ازدواج را بالا ببریم، کنترل جمعیت محقق میشود.
طبیعتاً در این نگاه، دوران آموزش جوانان و به ویژه بانوان طولانی میشود و تأمین عاطفه و غرایز این دوران با دوستیابیهای نادرست حل خواهد شد.
مسأله اشتغال بانوان نیز بدون توجه به وظایف زن در خانواده مد نظر قرار میگیرد و به مرور یک خانواده با سبک زندگی غربی سامان مییابد.
همه این موارد یک سیکل است که اگر کسی وارد این چرخه شد باید تا آخر آن را بپذیرد.
وی در مورد نقشی که نخبگان عرصههای مختلف به ویژه علوم انسانی میتوانند در ادای دِین به سردار شهید سلیمانی ایفا کنند، گفت: ایجاد تغییر در علوم انسانی متعارف، که چتر خود را بر همه ابعاد و اجزا زندگی بشر گسترده است و پایه توسعه غربی شمرده میشود، از محورهای مهم انقلاب همه سویه فرهنگی در حیطه انقلاب اسلامی است.
علوم انسانی رایج، بر پایه تعاریف و نگرش مادی و زمینی از رابطه انسان و جهان فرمولبندی شدهاند که احاطه و یا درک روشنی از مخلوقیت، مفطوریت و مربوبیت همه ابعاد وجودی انسان و جهان ندارند و به وضوح، با رویکرد توحید محور در زمینه رابطه انسان، جهان و خداوند متعال ناهماهنگ و ناسازگارند.
بیان مقام معظم رهبری در دیدار با دانشگاهیان ناظر بر همین معناست: بسیاری از علوم انسانی مبتنی بر فلسفههایی است که مبانی آنها مادی گری و بی اعتقادی به تعالیم الهی و اسلامی است و آموزش این علوم موجب بی اعتقادی به تعالیم الهی و اسلامی میشود و آموزش این علوم انسانی در دانشگاهها منجر به ترویج شکاکیت و تردید در مبانی دینی و اعتقادی خواهد شد.
حجتالاسلام بهداروند تصریح کرد: در واقع، ظرفیت عقلانیت اجتماعی، عامل اصلی در تولید و توسعه علوم انسانی است که این عقلانیت، به جهت گیریها، جهانبینی و نظام ارزشی حاکم بر جامعه رجوع میکند.
علوم انسانی موجود، از عقلانیت خودبنیاد، دنیازده و منقطع از وحی نشأت میگیرد که زاییده گرایشهای اومانیستی است.
بر همین اساس و به جهت تقابل فرهنگ انقلاب اسلامی با فرهنگ غرب، چنانچه علوم انسانی غربی در ذهن جوانان مسلمان نقش ببندد و همچون «وحی منزل» تقدیس و ستایش شود و مبدأ و منشأ برنامهریزی برای کشور قرار گیرد، بحرانهای عمیق اجتماعی پدید میآورد و راهبردهای توسعه انقلاب اسلامی با تهدید مواجه خواهد شد.
وی ادامه داد: حوادثی که با عنوان «براندازی نرم»، پس از برگزاری دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری به وقوع پیوست، عمدتاً ظهور و بروز همین تهدید و ناهنجاری در قالبهای سیاسی و انتخاباتی بود.
در این ماجرا و ماجراهای مشابه، جریانهای مفتون علوم انسانی غربی که ذهن خود را با تئوریها و فرمولهای مادی آرایش دادهاند، مترصد تطبیق الگوی رایج در علوم سیاسی، جامعه شناسی و اقتصاد بر و ضعیف جامعه اسلامی و انقلابی بودند تا با پیگیری مبارزه نرم و تضعیف موقعیت دین، انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را از محتوای حقیقی خود، عاری و تهی و به سمت انفعال، سازش و انطباق با غرب بکشانند؛ غافل از اینکه پایههای انقلاب اسلامی و نظام ولایت فقیه بر قلوب مردم استوار است و در اعتقادات آنها ریشه دارد.
این استاد حوزه افزود: در سالهای گذشته و در حوادث اخیر، علوم انسانی غربی به مانند «تنگه احد» فرهنگی و جنگافزار صحنه نبرد، نرم عمل کرد و باعث نفوذ فکری و سیاسی دشمن به درون جبهه انقلاب اسلامی و بحرانسازی شد، لذا توجه به ماهیت بحرانزای علوم انسانی غربی در جامعه اسلامی موجب میشود این فرآوردههای غربی در میانمدت و درازمدت، به عنوان تهدیدهای امنیتی برای نظام جمهوری اسلامی تلقی شود.
در سالهای گذشته و در حوادث اخیر، علوم انسانی غربی به مانند «تنگه احد» فرهنگی و جنگافزار صحنه نبرد، نرم عمل کرد و باعث نفوذ فکری و سیاسی دشمن به درون جبهه انقلاب اسلامی و بحرانسازی شد، لذا توجه به ماهیت بحرانزای علوم انسانی غربی در جامعه اسلامی موجب میشود این فرآوردههای غربی در میانمدت و درازمدت، به عنوان تهدیدهای امنیتی برای نظام جمهوری اسلامی تلقی شود
وی گفت: از سوی دیگر باید به این مسأله دقت شود که نخستین نکته در این راستا مرعوب و مغلوب نشدن در برابر فرهنگ غربی، جریانهای سکولار و منحرف فرهنگی است، دانشگاه و حوزه باید در اختیار کسانی باشد که عاشق پیشرفت علمی و عینی جمهوری اسلامی هستند، کسانی که کشور برایشان اهمیت داشته باشد.
معتقدم ذیل رسیدن به این هدف مهمترین راهکار تدوین نقشه جامع علمی کشور به عنوان سندهای علمی است، اگر این مهم محقق شود، یک نهضت فرهنگی به راه میافتد.
این پژوهشگر ادامه داد: اکنون نظام برنامه و بودجه و نقشه علمی کشور و اساساً همه مدیریتهایی که در سطح راهبردی جامعه قرار دارند، بر عهده دانشگاه است و این سخن بیربطی است که بگوییم از آنها استفاده نمیشود یا جریان اپوزوسیون به این مسأله نادرست دامن بزند که از نخبگان علوم انسانی در مدیریت کشور استفاده نمیشود، اتفاقاً نَه تنها که در عرصههای مختلف حضور دارند که حتی دیپلماسی موجود، متکی بر همین علوم و فارغالتحصیلان آن است، اما این مسأله که از تحول علوم انسانی سخن به میان میآید از آن جهت است که هر نسخه وارداتی از غرب هیچ سنخینی با دین ندارد، بنابراین جایگاه نقشه علمی کشور بیش از پیش اهمیت مییابد.
وی در مورد تقسیمبندی مقام معظم رهبری از مراحل مختلفی که در تحقق اهداف انقلاب نقش دارند، اظهار کرد: در بیان معظمله، مراحل پنج گانه شامل «انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، جامعه اسلامی، تمدن اسلامی» سبب میشوند تا اهداف انقلاب به نتیجه برسد.
در این میان شخصیتی چون سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، کسی بود که مؤلفه «دولت اسلامی» به واسطه رفتارهای او رشد کرد و بالندگی یافت.
حال شاید این سوال پیش بیاید که وظیفه نخبگان جامعه در راستای تحقق این اهداف و ادامه مسیر و راه سردار چیست؟
پاسخ آن است که اولاً باید از احساس، شور و هیجان دوری کنیم، در وهله بعد در مسیر شکلگیری تمدن نوین اسلامی که مورد نظر رهبری است تلاش کنیم و به ویژه نخبگان جامعه و اهل فن شاخصههای تمدنی را مشخص و وجه افتراق آن با تمدن غربی را بیان کنند، در این مسیر میتوانیم از روشهای آیندهپژوهی نیز بهرهمند شویم تا به تصویر مطلوبی که به دنبال آن هستیم برسیم و معتقدم که با تأمل و تدبر و بهرهمندی از اندیشمندان میتوانیم به این تحقق این هدف نزدیک تر شویم.
حجتالاسلام بهداروند با بیان اینکه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی با حیاتی که در سطح منطقه و جامعه بینالمللی ایجاد کرد، سبب ارائه تعریفی دیگر از دولت اسلامی شد، افزود: این تعریف بر خلاف جریان سلفی و تکفیری بود که در جهان به عنوان نماینده اسلام معرفی میشد.
معتقدم ادامه راه آن شهید و تحقق اهداف انقلاب اسلامی به ویژه بعد از فقدان آن سردار شهید، توجه تام به سخنان مقام معظم رهبری است.
ما در تفکر جمهوری اسلامی مجبوریم به یک سری از روابط گردن نهیم و تعامل کنیم وگرنه اصل انقلاب با سازمان ملل و شورای امنیت که همه برای به استثمار کشیدن ملل و مردم جهان هستند موافق نیست.
وی گفت: باید روی ریلی که رهبری تعیین فرمودهاند حرکت کنیم، کوتاهی از منویات معظمله سبب میشود که به بیراهه کشیده شویم.
ادامه راه این انقلاب و تداوم هدف سردار سلیمانی در گرو این مساله مهم است.