روایتی از زندگی و مبارزات انقلابی شهید هاشمینژاد / بهمن 57 مشهد چگونه رقم خورد؟
فرزند شهید هاشمینژاد به بررسی ابعاد و نقش شهید هاشمینژاد در پیروزی انقلاب اسلامی و مبارزات انقلابی این مبارز در مشهد میپردازد.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از مشهدمقدس، 41 سال از آن روزی که مردم از سراسر خراسان بزرگ به قلب ایران به حرم مطهر امام رضا(ع) آمدند گذشته است.
صحن و سرای حضرت مملو از جمعیت بود، جمعیتی که با چشمهای نگران منتظر خبر بود.
خبر بازگشت امام خمینی(ره) به ایران بعد از 15 سال تبعید…
خیلیها به تهران رفته و عدهای نیز برای نشان اهمیت موضوع و غیرتشان به امام خمینی(ره) در حرم بست نشسته بودند.
رهبران این بست نشینی 3 نفر بودند.
آیتالله سید علی خامنهای، آیتالله واعظ طبسی و شهید عبدالکریم هاشمینژاد کسانی بودند که سمت و سوی اعتراضات و مدیریت آن را عهدهدار بودند و با سخنرانیهای خود مردم را از آخرین تحولات آگاه میکردند.
روایت آن روز و روایت سالها مبارزه شهید هاشمینژاد بهانهای شد تا در یک روز زمستانی از دهه فجر انقلاب اسلامی به گفتوگو با فرزند ایشان بنشینیم.
«سید محمد جواد هاشمی نژاد» مدیر امور زائران غیر ایرانی آستان قدس رضوی حدود یک ساعت در رواق دارالمرحمه رو به روی ما نشست تا با مرور خاطراتش تصویری از حال و روز شهید والا مقام عبدالکریم هاشمینژاد در روزهای انقلاب به مخاطبان ما ارائه کند.
فرزند شهید هاشمینژاد میگوید: شهید سید عبدالکریم هاشمی نژاد متولد 1311 در شهرستان بهشهر از توابع استان مازنداران بودند.
ایشان دوران تحصیل ابتدایی خود را در روستایی به نام کوهستان گذراندن و زیر نظر آیت الله کوهستانی از علما و عارفان بزرگ آن زمان رشد کردند و این عالم گرانقدر نقش مهمی در شکلگیری شخصیت عرفانی شهید هاشمینژاد داشتند.
بعد از آن به شهر قم مهاجرت کردند و زیر نظر اساتید بزرگی همچون امام خمینی(ره)، حضرت آیت الله العظمی بروجردی و دیگر اساتید مشغول تحصیل شدند.
بعد از اتمام تحصیل و رسیدن به مرحله اجتهاد برای انجام تبلیغ دینی به مشهد مقدس مهاجرت میکنند و در سن 26 سالگی در این شهر ازدواج میکنند و صاحب 6 اولاد (3 پسر و 3 دختر) میشوند.
مبارزات اولیه مرحوم پدر در سال 1337 شکل گرفت و برای ایشان مشهد پایگاهی بود که مبارزاتشان را به صورت فراگیر آغاز کردند.
اولین ورود ایشان به عرصه مبارزه با رژیم پهلوی با نوشتن یک کتاب آغاز شد.
کتابی که در سن 26 سالگی منتشر شد و تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی توسط ایادی منحوس حکومت پهلوی ممنوع چاپ بود.
اما علیرغم ممنوعیت 18 مرتبه به صورت مخفیانه تجدید چاپ میشود و در بین جوانان به صورت دست به دست میگردد.
در مشهد اما ایشان به یکی از پایهگذاران و رهبران انقلاب اسلامی در خطه خراسان تبدیل شدند.
ایشان به عنوان یکی از سه ضلع اصلی مبارزه در کنار رهبر معظم انقلاب و مرحوم آیت الله طبسی بودند.
در آن زمان غالب مبارزات مردم خراسان توسط رهبران بزرگی همچوم نظیر آیت الله العظمی خامنهای(مد ظله العالی)، مرحوم آیت الله واعظ طبسی و شهید هاشمینژاد هدایت میشد به گونهای که یکی از قویترین جبهههای انقلاب اسلامی را در مشهد و خراسان تشکیل داده بود و رژیم هم حساسیت زیادی به این نقطه داشت.
این سه بزرگوار نقش خطیری در پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی داشتند و تأثیرات بسیار زیادی در شکلدهی به مبارزات مردم خراسان و حتی در کلیات انقلاب اسلامی داشتند.
این 3 ضلع، رهبری نهضت حضرت امام(ره) در خراسان تا پیروزی انقلاب اسلامی را کنار هم در مشهد بر عهده داشتند و بعد از پیروزی انقلاب به دلیل اینکه جامعه نیازمند هدایت فکری این بزرگواران بود هرکدام نقش مجزایی را عهده دار شدند.
برگزاری عمده راهپیماییها و صدور اعلامیهها در مشهد تحت تاثیر هدایتهای فکری این مثلث انقلابی بود.
من کاملا هماهنگیهایی که بین این 3 بزرگوار وجود داشت را به خاطر دارم.
خاطرم هست اعلامیههایی را به صورت مشترک این 3 بزرگوار با امضای خودشان صادر میکردند و مطالبی که از ناحیه امام(ره) برای مشهد میآمد نیز توسط این 3 نفر دریافت و اجرا میشد.
هر چه نهضت امام(ره) پیش میرفت کارها و مبارزات پیچیدهتر میشد و دقت نظر بیشتری لازم بود و مبارزات شکل حساستری به خود میگرفت.
در همین راستا جلسات منظم و مداوم این رهبران خراسانی به صورت دورهای در منازلشان برگزار میشد.
تا پیروزی انقلاب اسلامی این نزدیکی فکری و انسجام کاری آنها مشهود بود.
جریان انقلاب اسلامی در خراسان این 3 بزرگوار را به عنوان رهبران و هدایتگران فکری انقلاب در این خطه پذیرفته و شناخته کرده بود.
به طور طبیعی مشهد به عنوان یک مرکز دینی و حرم مطهر حضرت رضا(ع) به عنوان کانون ترویج تفکرات اصیل اسلامی و انقلابی، محور تمام حرکتهای فرهنگی و مبارزاتی بود.
به طور مشخص هر تظاهرات، راهپیمایی و تحصنی که انجام میگرفت آغاز و پایان آن به حضور مردم در حرم مطهر ختم میشد.
یکی از روزهایی که اتفاق مهمی در مشهد رخ داد تظاهرات مردم در 29 آبان 57 بود که تظاهرات به حضور مردم در حرم مطهر منتهی شد و در تعقیب تظاهرکنندگان عوامل سفاک رژیم پهلوی با بیحرمتی به ساحت مقدس امام رضا(ع) به تظاهرکنندگان در حرم مطهر حمله میشود.
نقش شهید هاشمینژاد در آن روز محوری بود و هدایت و مدیریت تظاهرات توسط ایشان با همراهی رهبر معظم انقلاب و مرحوم آیت الله طبسی انجام میگرفت.
این سه عالم انقلابی در آن رویداد سخنرانی داشتند.
حرم حضرت رضا(ع) ملجاء و پناهگاه انقلابیون بود برای اینکه بتوانند حرفشان را به دنیا برسانند.
متاسفانه آن روز رژیم پهلوی برای سرکوب نهضت به حرم حضرت رضا(ع) حمله کرد، اتفاقی که برای چندمین بار در طول تاریخ رخ میداد.
چندین و چند روز پیش از بازگشت حضرت امام خمینی(ره) به وطن، مردم مشتاقانه آماده استقبال بودند.
رژیم پهلوی از این موضوع وحشت زیادی داشت و مانع حضور امام(ره) میشد.
جمع زیادی از مردم خراسان و مشهد در حرم مطهر تحصن کرده بودند.
در همان دوران خاطرم هست که به صورت شبانهروز آنجا حضور داشتیم و حضرت آیت الله خامنهای، آیت الله واعظ طبسی و مرحوم ابوی نیز در حرم مطهر بست نشسته بودند و اعتصاب 24 ساعته بود.
این اعتصاب ادامه داشت تا اینکه حضرت امام خمینی(ره) به ایران بازگشتند.
اصل این حرکت برای فشار وارد کردن به رژیم پهلوی و برداشتن موانع بازگشت امام بود.
روزی که امام(ره) تشریف آوردند من هم حضور داشتم.
جمعیت اعتصاب کننده اخبار را دنبال میکردند و اینکه امام(ره) به سلامت به کشور خودشان بازگشتند شور و هیجان وصف ناپذیری را در حرم مطهر ایجاد کرد.
به خاطر دارم که آن روز رژیم پهلوی برنامههای تلویزیون را قطع کرد و این حرکت مردم را بیشتر عصبانی میکرد.
تمام دوران کودکی ما مملو از خاطرات پدر است و در خانواده ما از دوران انقلاب خاطرات بسیار زیادی برای بازگو کردن وجود دارد.
شهید هاشمینژاد از 26 سالگی مبارزات خودشان را شروع کرده بودند و در طول دوران حیاتشان بارها سختیها و رنجهای فراوانی را متحمل شده و مخاطرات زیادی را پشت سر گذاشته بودند تا جایی که میتوان گفت لحظه لحظه زندگی ایشان پر از خاطرات بوده است.
به خاطر دارم زمانی که من به دنیا آمدم پدرم زندان بود و تا پیروزی انقلاب بارها به زندان افتاد و آن سالی هم که انقلاب به راه افتاد ایشان زندان بود.
اما شیرینترین خاطرهای که به ذهن دارم، خاطره دیدار اولیه مرحوم پدرم با مرحوم حضرت امام(ره) به عنوان رهبر انقلاب و استاد است.
دیداری که 15 سال بعد از آخرین دیدار انجام شد.
خاطرم هست به تهران رفتیم و در مقر حضرت امام(ره) خوابیدیم و صبح برای نماز اول وقت بیدار شدیم تا نماز را به امامت حضرت امام خمینی(ره) بخوانیم.
قبل از اینکه امام(ره) برای نماز بیایند به اتفاق پدر و چند نفر دیگر در مسیری که قرار بود ایشان از اتاق خودشان برای نماز بیایند منتظرشان ماندیم.
آنجا برای مرحوم احمد آقای خمینی به این خاطر که گمان میکردند ممکن است امام(ره) بعد از 15 سال پدرم را به خاطر نیاورد، ایشان را به امام(ره) معرفی کردند.
امام(ره) نیز آغوش باز کردند و دست دور شانههای شهید هاشمینژاد انداختند و از ایشان با ابراز احساساتی عجیب تجلیل کردند.
این رفتار امام(ره) با توجه به روحیاتی که از ایشان سراغ داشتم برایم خیلی جالب توجه بود.
عین این حادثه را بعد از شهادت پدرم نیز دیدم.
خانوادگی خدمت حضرت امام(ره) رفتیم و صحبتها و گفتوگوهای بسیار احساسی بیان کردند که کم سابقه بود.
اگر سخنرانی حضرت امام(ره) را که درباره شهید بیان شده است با دقت بخوانیم، میبینیم صفاتی که امام برای شهید هاشمینژاد بیان کردند کم نظیر است.
شکر خدا بعد از گذشت این سالها وقتی که به پشت سر خودمان نگاه میکنیم تأثیرات بسیار زیاد انقلاب و منطق انقلاب اسلامی در منطقه و جهان را ملاحظه میکنیم.
آنچه که دشمنان و استکبار مرتب به عنوان خطر نفوذ جمهوری اسلامی ایران تکرار میکنند دقیقا همان چیزی است که انقلاب اسلامی را در جهان پیش میبرد.
این منطق انقلاب است که پیش میرود و تلاش استکبار برای متوقف کردن آن بیهوده است.
نفوذ انقلاب بر اساس معنویت و منطق است.
این اسلام اصیل است که در قرن بیستم باری دیگر از ایران شروع شد و اکنون در کشورهای منطقه در حال پیشرفت است.
جبهه مقاومت همان هدف والای اسلام را در جهت فراگیر شدن عدالت دنبال میکند و منطق آن غلبه استضعاف بر استکبار است.
بنظرم مو به مو منطق انقلاب اسلامی در این 41 سال محقق شده است؛ چه در زمان 10 سال امامت امام خمینی(ره) و چه در زمان 30 سال بعد از امام که توسط رهبر معظم انقلاب، حضرت امام خامنه ای(مد ظله العالی) به خوبی و گام به گام در همان مسیر اسلام اصیل پیش رفته است.
اکنون منطق انقلاب در میان مستضعفین عالم و کشورهای اسلامی جایگاه ویژه دارد.
انتهای پیام/282/ش