خبیر‌نیوز | خلاصه خبر

یکشنبه، 08 تیر 1404
سامانه هوشمند خبیر‌نیوز با استفاده از آخرین فناوری‌های هوش مصنوعی، اخبار را برای شما خلاصه می‌نماید. وقت شما برای ما گران‌بهاست.

نیرو گرفته از موتور جستجوی دانش‌بنیان شریف (اولین موتور جستجوی مفهومی ایران):

آگاهی، جورچینی حاصل از واحدهای فرعی مغز است

ایسنا | استان‌ها | چهارشنبه، 16 بهمن 1398 - 11:19
عضو هیات علمی گروه زیست‌شناسی دانشگاه فردوسی مشهد گفت: براساس نظریه فضا و زمان، آگاهی جورچینی حاصل از واحدهای فرعی متعددی از مغز است که هر یک در رقابت با بقیه برای ساختن مدلی از جهان هستند.
آگاهي،مغز،تراز،دست،گروه،مدلي،آينده،فرونتال،بازخوردي،پري،فضا، ...

ایسنا/خراسان رضوی عضو هیات علمی گروه زیست‌شناسی دانشگاه فردوسی مشهد گفت: براساس نظریه فضا و زمان، آگاهی جورچینی حاصل از واحدهای فرعی متعددی از مغز است که هر یک در رقابت با بقیه برای ساختن مدلی از جهان هستند.
دکتر علی مقیمی، در چهارمین نشست مطالعات میان‌رشته‌ای هستی‌شناسی که در دانشکده الهیات و معارف اسلامی برگزار شد، در خصوص آگاهی و دریافت‌های آگاهانه اظهار کرد: آگاهی فرآیند آفریدن مدلی از جهان است که با استفاده از حلقه‌های فیدبکی چندگانه برحسب پارامترهای گوناگون؛ به عنوان مثال دما، فضا، زمان و ارتباط با دیگران، برای رسیدن به هدفی مانند یافتن جفت، غذا، سرپناه و ....
به وجود می‌آید که این را نظریه «فضا، زمان و آگاهی» می‌نامند، زیرا مدل ساخته شده توسط جانوران عمدتاً برحسب ارتباط با فضا و زمان خودشان است در حالی‌که آدمیان مدلی از جهان در رابطه با زمان می‌سازند.
وی در خصوص ترازهای آگاهی از منظر فیزیکی افزود: آگاهی تراز صفر که مربوط به ارگانیسمی ایستا مانند ترموستات است، در این مدل از آگاهی حلقه بازخوردی یک است که چنین ترازی را 0:1 می‌نامند.
بدین روش براساس تعداد حلقه‌های بازخوردی می‌توان تراز آگاهی و رده‌بندی عددی آگاهی را مشخص کرد بدین معنا که آگاهی سیستمی دارای سلسله مراتب تعریف می‌شود و نه مجموعه‌ای مبهم از مفاهیم نامشخص چرخه‌ای؛ به عنوان مثال باکتری‌ها یا گل که حلقه‌های بازخوردی بیشتری دارند تراز آگاهی متفاوتی از صفر خواهند داشت اما ارگانیسم‌های دارای تحرک و سازمان عصبی دارای آگاهی تراز یک خواهند بود.
مدیریت خزندگان، توسعه CNS نیاز دارد
عضو هیات علمی گروه زیست‌شناسی دانشگاه فردوسی مشهد تصریح کرد: خزندگان که تعداد زیادی حلقه‌های بازخوردی دارند، برای مدیریت آن‌ها نیازمند توسعهCNS است.
این حیوانات بیش از صد حلقه دارند؛ به عنوان مثال در خصوص بینایی‌شان که رنگ، حرکت، شکل، شدت نور و سایه‌ها را تشخیص می‌دهند، چنین سرجمعی از حلقه‌های بازخوردی می‌تواند ذهنی از جایگاه خزنده و سایران را بسازد.
این آگاهی تراز یک، گوش به فرمان مغز خزنده‌ای موجود در پشت و مرکز سر آدم است.
وی در خصوص آگاهی در تراز دو بیان کرد: این ارگانیسم‌ها علاوه بر طراحی مدلی برای رابطه خودشان با فضا، در فضا مدلی از روابط‌شان را با سایران می‌سازند و جانورانی اجتماعی و دارای عواطف‌اند.
چنین سطحی از آگاهی نیازمند کسب ساختارهایی پیچیده‌تر است.
مقیمی اضافه کرد: آگاهی تراز دو برای ایجاد تعامل اجتماعی با اعضای گروه، شناسایی رقبا و دوستان، برقراری پیوند با سایران، علایق دوجانبه، ایجاد هم‌یاری، فهمیدن مقام و منزلت اجتماعی دیگران، احترام به مقامات بالادست، نشان دادن قدرت به زیردستان، نقشه کشیدن برای بالارفتن در هیرارشی گروه و...
لازم است.
با توجه به مشکلات در مسیر مطالعه جانوران به دست آوردن تمام حلقه‌های بازخوردی و عدد تراز مشکل است اما از روی تعداد جانوران گروه، قبیله و سپس فهرست‌بندی تمام شیوه‌های برقراری ارتباطات عاطفی با سایران، می‌توانیم به برآورد آگاهی تراز دو بپردازیم.
وی اظهار کرد: به عنوان مثال، این تراز آگاهی در جانوران پستاندار مانند گرگ‌ها وجود دارد که اگر آنان در یک گله 10 عضو باشند و هر کدام با دیگری از اعضای گروه با 15 عاطفه و ژست تعامل داشته باشد به آگاهی تراز 2:150 می‌رسیم.
ما حشرات را از این تراز کنار می‌گذاریم زیرا اگرچه اجتماعی هستند اما عاطفه ندارند.
در آگاهی تراز سه که شبیه‌سازی آینده است، حلقه‌ها بسیار زیاد می‌شوند و در نتیجه نیازمند مرکزی فرماندهی با یک رئیس کل خواهیم بود تا برای شبیه‌سازی آینده و تصمیم‌گیری‌های نهایی گلچین شود.
در واقع قشر پری فرونتال ما این تفاوت و قابلیت را به دست آورده است.
عضو هیات علمی گروه زیست‌شناسی دانشگاه فردوسی مشهد تصریح کرد: تا اینجا در می‌یابیم که آدمی از جهت آگاهی یگانه نیست بلکه آگاهی یک پیوستار دارد و داروین در این خصوص گفته« تفاوت بین آدم و حیوانات عالی‌تر، هر چند زیاد، بی‌تردید برحسب اندازه است و نه نوع».
در این صورت به تعریف زیر برای آگاهی انسانی می‌رسیم که آگاهی آدمی شکل خاصی از آگاهی است که مدل خاصی از جهان را می‌آفریند و سپس، با ارزیابی گذشته برای شبیه‌سازی آینده، آن را در زمان، شبیه‌سازی می‌کند.
این اقدام نیازمند برقراری و ارزیابی حلقه‌های فیدبکی متعدد برای تصمیم‌گیری به منظور رسیدن به هدفی است.
همه ترازهای آگاهی در مغز ما وجود دارد
وی عنوان کرد: آگاهی تراز سه به ما آدمیان این امکان را داده که با استفاده از حلقه‌های بازخوردی متعدد دست به تحلیل و ارزیابی اطلاعات بزنیم اگرچه، در بسیاری از موارد بر غریزه و عواطف تکیه داریم اما این توانایی برای شبیه‌سازی حتی هزاران سال آینده به شکرانه وجود قشر پری فرونتال میسر شده است.
تراز سه عمدتاً به هموساپینس هم بسته است و همانگونه که مطرح شد تراز سه با ایجاد مدلی از جهان دست به شبیه‌سازی آینده می‌زند.
مقیمی گفت: تصاویر MRI نشان داده‌اند که شبیه‌سازی‌ها عمدتاً در قشر پری فرونتال پشتی کناری (رئیس کل مغز) با استفاده از خاطرات گذشته رخ می‌دهند.
حال اگر این شبیه‌سازی‌های آینده خوشایند و لذت‌بخش نیز باشند، آن‌گاه مراکز لذت، هیپوتالاموس و ساختارهای مرتبط به کار می‌افتند اما اگر نتایج منفی به دنبال داشته باشند قشر پری فرونتال مطلع شده و به ما در مورد خطرات هشدار خواهد داد.
وی در خصوص «خود هوشیاری» اضافه کرد: اگر به آگاهی از چنین منظری بنگریم و آن را قابل پذیرش بدانیم آن‌گاه می‌توانیم برای هوشیاری نیز چنین تعریفی بیاوریم که خود هوشیاری عبارت است از آفرینش مدلی از جان و شبیه‌سازی آینده‌ای که در آن پدیدار می‌شوید اما انسان گام بزرگی به جلو برداشته و پیوسته دست به شبیه‌سازی آینده می‌زند.
احتمالا باید در بخش خاصی باشد که کار آن انسجام و وحدت بخشی به سیگنال‌های آمده از دو نیمکره برای ایجاد حس یکنواخت و منسجم از خویشتن است.
به اعتقاد دکتر تاد هیدرتن روانشناس کالج دارتموث «این ناحیه درون قشر پری فرونتال و به نام قشر پری فرونتال میانی است».
عضو هیات علمی گروه زیست‌شناسی دانشگاه فردوسی مشهد خاطرنشان کرد: به گفته زیست‌شناس کارل زیمر «کورتکس پری فرونتال میانی چه بسا همان نقشی را برای خویشتن بازی می‌کند که هیپوکامپوس برای حافظه دارد».
شاید این ناحیه درگاهی است بر مفهوم «من» بدین منظور که پی در پی این حس را که چه کسی هستیم کنار هم نگه می‌دارد.
بنابراین براساس نظریه فضا و زمان، آگاهی جورچینی حاصل از واحدهای فرعی متعددی از مغز است که هر یک در رقابت با بقیه برای ساختن مدلی از جهان اما آگاهی ما کماکان احساس یکنواختی و پیوستگی دارد.
آگاهی لحاف چهل تکه‌ای از گرایش‌های متناقض است
وی افزود: باید در پاسخ به این پرسش که چطور چنین چیزی ممکن می‌شود که همگی حس می‌کنیم «خویشتن» خودمان ناگسسته است و همواره زمام امور را در دست دارد، می‌توان گفت به ماجرای بیماران با مغز دوپاره بیاندیشید که گاهی با دست‌هایی بیگانه طرف هستند و به معنای واقعی کلمه کار خودشان را انجام می‌دهند.
گویا دو مرکز آگاهی درون یک مغز قرار دارند.
مایکل گازانیکا که چندین دهه به مطالعه رفتارهای عجیب بیماران با مغز دوپاره پرداخته، می‌گوید« مغز چپ بیماران مذکور هنگام مواجهه با این حقیقت که گویا دو مرکز جداگانه آگاهی در یک کاسه سر جا دارند، به سادگی دست به افسانه‌بافی می‌زنند بدین معنا که مغز چپ به ما حس دروغین یکپارچگی و وحشت یافتگی را القا می‌کند.»
مقیمی بیان کرد: این موضوع همان جایی است که حس یکپارچه «خویشتن» از آن می‌آید.
اگرچه آگاهی لحاف چهل تکه‌ای از گرایش‌های متناقض است اما مغز چپ ناسازگاری‌ها را نادیده می‌گیرد و بر شکاف‌های آشکار سرپوش می‌گذارد تا حس یکنواخت یک «من» را به دست دهد.
چرا ذهن و گیتی را با هم مقایسه می‌کنیم؟
وی اظهار کرد: در ابتدا باید بیان کرد برای گواهی بر راز آلودگی ذهنتان به آینده بنگرید و به پرسش‌هایی عمیق بروز می‌کنید که من کیستم، پس از مرگ چه می‌شوم، آیا روح دارم و جایگاه ما در طرح عظیم کیهانی چیست.
لازم به ذکر است که 100 میلیارد ستاره در کهکشان راه شیری و 100 میلیارد نورون در آن چیزی که روی شانه‌هایتان جا خودش کرده برای رسیدن به نخستین ستاره 40 تریلیون کیلومتر راه داریم.
وی افزود: مغز با 1.5 کیلومتر وزن و تنها با دو درصد وزن بدن حدود 20 درصد کل انرژی را مصرف می‌کند.
در نوزادان 65 درصد انرژی‌شان را می‌بلعد در حالی که به تنهایی 80 درصد ژن‌های‌مان برای مغز رمزگذاری می‌شونداما این 100 میلیارد نورون یک کوادریلیون ارتباط سیناپسی دارند.
برای درک پیچیدگی‌ مغز می‌توانیم از مقدار کل اطلاعاتی که می‌تواند ذخیره کند، استفاده کنیم.
نزدیک‌ترین رقیب مغز را شاید اطلاعات ذخیره شده در DNA بدانیم.
عضو هیات علمی گروه زیست‌شناسی دانشگاه فردوسی مشهد تصریح کرد: ما حدود 23 هزار ژن و سه میلیارد زوج باز در DNA داریم.
هر زوج باز شامل یکی از چهار اسید نوکلنیک به نام‌های A,C,G,T است، بنابراین میزان اطلاعاتی که می‌توان در DNA ذخیره کنیم چهار به توان سه میلیارد است اما مغز بسیار بیش از این می‌تواند به وسیله 100 میلیارد نورون ذخیره کند.
کیهان و مغز دو قطب مخالف هستند
وی در خصوص کیهان و مغز عنوان کرد: آن‌ها در دو قطب مخالف هستند.
دیگری به فضای درونی یعنی به جایگاه عزیزترین و خصوصی‌ترین امیدها و آرزوهای‌مان می‌پردازد اما علی‌رغم این اختلاف داستان‌های مشترکی نیز دارند.
در هم تنیدگی با خرافات و جادو اختربینان و جمجمه‌خوانان مدعی یافتن معنای گیتی در صور فلکی و در چین‌های مغز آدمی بودند.
ذهن‌خوانان وغیب‌گویان در خصوص این دو پدیده اسرارآمیز قرن‌ها سوء استفاده و مورد تمجید یا تحقیر بوده‌اند.
مقیمی خاطرنشان کرد: برای قرن‌ها، مصریان مغز را اندامی به درد نخور می‌دانستند و ارسطو معتقد بود که روح در قلب و نه در مغز جای دارد و کار آن خنک کردن سیستم گردش خون است و دیگر افراد مانند دکارت فکر می‌کردند که روح در غده صنوبری مستقر شده اما هیچ کدام مدرکی ارائه ندادند.
وی ادامه داد: اریک کندل از انستیتو ماکس پلانک در توبینگن آلمان و برنده نوبل می‌گوید «ارزشمندترین دیدگاه به درون ذهن انسان نه از مباحث سنتی مرتبط با ذهن (فلسفه، روانشناسی یا روانکاوی) بلکه از درهم‌آمیزی این زمینه‌ها با زیست‌شناسی پدید آمدند.
این ابزارها و تکنولوژی حاصل از دانش به دست آمده توسط این‌ها منجر به توانمندسازی ذهن شد.
وی بیان کرد: به عنوان مثال خواندن اندیشه‌های جاری در ذهن‌تان به کمکMRI ، کاشتن تراشه درون مغز برای اتصال فلج‌ها به کامپیوتر می‌توانند از طریق اندیشه کردن وب‌گردی کنند، ایمیل‌های‌شان را بخوانند و جواب دهند، بازی ویدئویی کنند، ویلچر خود را کنترل کنند، لوازم خانگی‌شان را به کار گیرند، رانندگی کنند، دست مکانیکی خود را استفاده کنند و حتی ذهن دیگری را به انجام کاری یا احساسی وادار کنند.
کارل سیگن در مورد ذهن می‌گوید«فرض بنیادی من در مورد مغز آن است که کارکردهای آن چیزی است که گاهی «ذهن» می‌نامیم اما در حقیقت آناتومی و فیزیولوژی آن است و نه چیز دیگری.
انتهای پیام