غربِ فردید غرب وجود است نه مغرب زمین
محمد رجبی در نشست یادبود مرحوم دکتر سید احمد فردید به اندیشه فردید در مسئله غرب و بیان تبحر او در اتیمولوژی پرداخت.<br/>

به گزارش خبرنگار گروه اندیشه فارس؛ محمد رجبی در ابتدای صحبتهای خود در نشست عصر دیروز ۲۸ بهمن ماه در انجمن حکمت و فلسفه ایران، مخالفتها و دشمنیهایی که با مرحوم فردید میشود را ناشی از ندانستن و عدم پرسشگری دانست و این نوع قضاوت عجولانه در باب انگارههای فیلسوفان ما و به خصوص مرحوم فردید را مورد شماتت و انتقاد قرار داد.
وی در ادامه به تبحر فردید در مبحث اتیمولوژی و ریشهشناسی یا همان فقهالغة اشاره کرد و بیان داشت: «ایشان در ترجمه هم به دنبال ریشه مشترک الفاظ در زبانهای مختلف با زبان فارسی میرفت و هم به معنای معادل آنها توجه میکرد.» رجبی با مثالی تبحر و دقت فراوان مرحوم فردید در زمینه اتیمولوژی را اینگونه مورد ستایش قرار داد: «در آن زمان آقای آریانپور واژه دینامیسم را به پویایی ترجمه کردند؛ اما مرحوم فردید این واژه را به «توانمندی»، که مورد انتقاد بعضی قرار گرفت ترجمه کردند.
ایشان ریشه دینامیسم را که واژهای یونانی بود در «دونو» پیدا کرد.
بعد به دلیل هند و اروپایی بودن زبان یونانی و فارسی ریشه این واژه را تا اوستای فارسی پیگیری کرد و آن را با دانستن همریشه دانست.
و به دلیل هم ریشه بودن دانستن و توانستن و همچنین تبدیل شدن دال و ت به یکدیگر در «دونو» و «تونو» کلمه دینامیسم را به توانمندی ترجمه کردند.»
فردید و مسئله غربزدگی
دکتر رجبی در مورد غربزدگی در اندیشه مرحوم فردید به بد فهمی و «آل احمدی» فهمیده شدن آن در ایران اشاره کرد و در ادامه افزود: «فردید غرب را به معنی اروپا و مغرب زمین نمیگرفت بلکه به آن نگاه اُنتولوژیک و وجود شناسانه داشت و آن را مقابل شرق قرار میداد.
وجود انسان دو قسمت دارد، یک بخش، بخش منفی وجود انسان است و یک بخش، بخش مثبت.
آن جنبه تاریک وجود انسان غرب وجود اوست و آن جنبه روشن و تابناک، شرق وجود انسان است.
بنابراین مسئله غرب فردید فقط اروپا نبود.
در تاریخ انسان گاهی شرق و بخش روشن وجود او ساکن بوده و گاهی غرب.
اما تفاوت دوره جدید این است که فسق و فجور رسمیت پیدا کرده و انسان به آن مباهات میکند، در حالی که تا قبل از این انسانی که اهل فسق و فجور بوده آن را در ذیل دیانت میپوشانده و به آن مباهات نمیکرده.
در فاجعه کربلا نیز یزیدیان با تکبیر و با ادعای خروج امام حسین(ع)، او و یارانش را شهید و اسیر کردند.
اما تنها در این دوره است که رذیلت رسمیت پیدا میکند و فضیلت شمرده میشود.»
رجبی در ادامه افزود: «این قسمت از غرب را فردید به لحاظ وجود شناسی و شناختشناسی، بنیاداندیشی مینامید، به این معنا که حقیقتی را که ماوراء وجود است، جوهر قرار دهیم و فردید این بنیاد اندیشی را آغاز غربزدگی میدانست.
فردید این خودبنیادی را که انسان رسماً خود را جای خدا میگذارد و خود را حقیقت میانگارد به غربزدگی مضاعف تعبیر میکرد.»
غرب زدگی بسیط و مرکب در نگاه فردید
رجبی در ادامه به غرب زدگی بسیط و مرکب در نگاه فردید اشاره کرد و بیان داشت: «فردید به کسانی که غربزدهاند و میدانند که غربزدهاند میگفت غربزده بسیط اما به آنها که غربزدهاند و نمیدانند که غربزدهاند و حتی با غرب مبارزه میکنند به غربزدهی مرکب تعبیر میکرد.»
وی در ادامه بیان داشت: «پیام این نگاه فردید به غرب برای ما در این دوره این میتواند باشد که غربزدگی جهان امروز با غربِ وجود ما تلازم دارد و تا زمانی که غرب مورد پسند و ایدهآل ماست و تا زمانی که غرب در وجو ما رخنه کرده است، نباید با شعار دشمنی و مخالفت با غرب خودمان را فریب دهیم.
فردید خود را در نظر غربزده نمیدانست اما معتقد بود که در عمل و به دلیل زندگی در این زمانه کاملا غربزده است»
رجبی در پایان شرط مخالفت با غرب را انقلابِ در «حال» عنوان کرد و افزود که به قول امام امت شاید تنها با انقلابِ در «حال» بتوان از غرب خلاصی یافت و با آن مخالفت کرد و معارضه به خرج داد.
انتهای پیام/