ازلیت و ابدیت در آثار بدرالسماء
به خدمت گرفتن زبان هنر برای بیان موضوعات روز جامعه و مهم اجتماعی، شاید اصلیترین شاخصه رویکردهای نوین هنری در دنیای کنونی باشد؛ موضوعی که پیشازاین توسط برخی منتقدان هنر سنتی ایران بر آن پافشاری میشد و از این رهگذر آنها، هنرهای سنتی و کلاسیک ایران را فاقد ظرفیت پرداختن به مسائل اجتماعی و روز دنیای پرشتاب کنونی میدانستند، بهطوریکه یکی از اصلیترین و نامدارترین هنرهای سنتی ایران در شاخه نقاشی را که همواره مایه مباهات ایرانیان در دنیاست، هنر فراموششده قلمداد میکردند؛ هنری که بهواسطه ظرافتهای اعجابانگیز خود، سالهاست اعتبار هنر ایران است و هنر ایرانی با همین رشته در دنیا شناخته میشود.

ایسنا/اصفهان به خدمت گرفتن زبان هنر برای بیان موضوعات روز جامعه و مهم اجتماعی، شاید اصلیترین شاخصه رویکردهای نوین هنری در دنیای کنونی باشد؛ موضوعی که پیشازاین توسط برخی منتقدان هنر سنتی ایران بر آن پافشاری میشد و از این رهگذر آنها، هنرهای سنتی و کلاسیک ایران را فاقد ظرفیت پرداختن به مسائل اجتماعی و روز دنیای پرشتاب کنونی میدانستند، بهطوریکه یکی از اصلیترین و نامدارترین هنرهای سنتی ایران در شاخه نقاشی را که همواره مایه مباهات ایرانیان در دنیاست، هنر فراموششده قلمداد میکردند؛ هنری که بهواسطه ظرافتهای اعجابانگیز خود، سالهاست اعتبار هنر ایران است و هنر ایرانی با همین رشته در دنیا شناخته میشود.
اگرچه پاسخ منتقدان این موضوع قبلاً توسط بزرگان این رشته _که اغلب در اصفهان روزگار گذراندهاند_ دادهشده، اما طی سالهای اخیر، هنرمند برجسته اصفهانی، استاد رضا بدرالسماء با بهکارگیری ظرفیتهای تکنیکی در خدمت معنا، توانسته است در میدان عمل نیز پاسخ این دسته از منتقدان را بدهد.
این شاهراه که اکنون در ایران توسط هنرمندان جوان نیز در حال پیگیری ست، با اثر نگارگری «حماسه ایثار اصفهان» شکل گرفت.
پس از فاجعۀ کشتار شهدای منا، دومین گام این جریان برداشته شد و اثر «شهدای منا» خلق شد که پالسهای مثبتی از سوی منتقدان دریافت کرد.
بعد از تولید این اثر بود که هنرمندان جوان هنرهای سنتی، جسارت بهکارگیری مفاهیم اجتماعی را از این طریق پیدا کردند.
بعد از شهادت شهید حججی و تولید اثر « فرزند ایران»، همۀ آنها که نقاشی ایران را فاقد ظرفیت برای پرداختن به موضوعات اجتماعی میدانستند، تقریباً ایمان آوردند که هنر سنتی ایران و مشخصاً هنر نقاشی ایرانی، ظرفیت همۀ آنچه در هنر مدرن یا هنر غرب به آن افتخار میشود را پیشازاین نیز دارا بوده است.
اکنون این روزها که کل جهان در بهت ترور شهید قاسم سلیمانی، یکی از مبارزان آزادیخواه جهان فرورفته است، استاد رضا بدرالسماء نیز مجدداً دستبهقلم شده و اثری را با موضوع شهادت این سردار ایرانی به تصویر کشیده است.
این اثر نیز مانند دیگر آثار اجتماعی اخیر استاد، ( و حتی اثر «ما تا آخر ایستادهایم» ) از مسیر طی شدهای صحبت میکند که به نام آزادگی از ازل شروعشده و مسیر خود را تا ابد ادامه خواهد داد.
انگارهای که در آثار گذشته این هنرمند نیز شاهد آن بودیم.
نقوشی که از یک منبع نور شروع میشود و در پرسپکتیو زمانی به موضوع مورد تمرکز رسیده و از آن به آینده عبور میکند.
البته که این موضوع از اعتقاد قلبی این استاد اصفهانی نشئت میگیرد.
همهکسانی که استاد بدرالسماء را از نزدیک ملاقات کردهاند، متفقالقول به صفای باطن و عاری بودن وی از غل و غشهای دنیای کنونی اذعان دارند.
فلذا مخاطب میتواند این اطمینان را داشته باشد که گفتههای استاد بدرالسماء فاقد هرگونه مصلحتاندیشی سیاسی و یا تولید اثر بهعنوان آثار سفارشی است.
رضا بدرالسماء که خود را تربیتیافته انقلاب اسلامی ایران میداند، معتقد است سیر مبارزات آزادیخواهی از دیرزمان شروعشده و با ظهور اسلام و پارادایم اصل «آزاد بودن انسان» ادامه یافته است.
پارادایمی که پیشوایان شیعه و تربیتیافتگان این مکتب بهدرستی آن را ادا کردهاند.
تربیتیافتگانی که نمود معاصر آن را در شهدای جنگ تحمیلی و پسازآن میتوان یافت.
ازاینرو استاد بدرالسماء نیز در قامت هنرمندی که در روزگار معاصر تنفس میکند، خود را ملزم به بیان ارزشهای این پارادایم در قالب هنر نقاشی میداند.
تلألؤ این پارادایم که استاد بدرالسماء نیز تحت آموزههای آن دست به تولید اثر میزند را در نمادهای بهکاررفته در آثار او نیز میتوان یافت.
نمادگرایی ایرانی، همچون آثار گذشته استاد بدرالسماء در این اثر تازۀ او نیز مشهود است.
آنچنانکه نقوش و تاشهای دوار و قوسی شکل و در مواردی دایره نیز شاخصه اصلی آثار اوست.
کاندینسکی که در استفاده از اشکال هندسی برای بیان مفاهیم انتزاعی ید طولایی دارد، در بیان مفهوم دایره مینویسد: «دایره شکلی است که دلالت بر بیزمانی دارد چراکه نه آغازی دارد و نه پایانی (زمان).» این همان موضوعی است که پارادایم آزادیخواهی را در آثار بدرالسماء از یک ازلیت ناپیدا به یک ابدیت نامتناهی گره میزند.
آنگونه که تاریخ آزادیخواهی را میتوان با تاریخ بشریت مقارن دانست.
اکنون در اثر جدید این استاد، دایرهای از گلهای لاله در مرکز تابلو به تصویر کشیده است که او در شرح آن نیز همین نکته را تصدیق نموده و قرار گرفتن آن در پسزمینه پرتره شهید سلیمانی را، نشان از تداوم راه او برای آزادیخواهان جهان میداند.
در رنگبندی اثر، استفاده از رنگ قرمز، سبز و سفید در گلهای شقایق و یاس اگرچه بهعنوان نماد شهادت، ایثار و خلوص این شهید بهکاررفته و لیکن با نگاهی کلان به آثار استاد بدرالسماء، میتوان دریافت که نمادی از پرچم ایران است.
این نماد از بالاترین نقطه تابلو در یک منظومه نور شروع و به خون شهید سلیمانی ختم میشود.
بدرالسماء در ادامه خون این شهید و تمثیلی از انگشتر وی که به نماد قتلگاه و محل ترور او در طرح آمده است، پرچم ایالاتمتحده و اسرائیل را به نماد عامل استثمار ملل به آتش کشیده که اشاره به فعالیتهای این سردار ایرانی در تقابل با عوامل دستنشانده لیبرالیسم در منطقه خاورمیانه دارد.
پرترهای که از شهید سلیمانی در این اثر کار شده، تعمدانه در حالت لبخند است و استاد بدرالسماء علت این تعمد را که در دیگر پرترههای شهدا نیز از آن بهره میگیرد، اعتقاد به این موضوع میداند که شهدا در عالم ملکوت نشاطی از لقا الله یافتهاند که نمود ناسوتی آن لبخند است و استفاده از پرتره با لبخند در اکثر آثار ایشان به همین منظور است.
شاید در یک برداشت بتوان محیط پیرامونی کار را مدیون قدرت قلم استاد بدرالسماء در نقوش گل و مرغ و تبحر او در نگارگری دانست که توانسته با ترکیبی از گلها و نقوش، تعادل را در پیچش گلها، تصویر زمینه، پرتره و تاشهای دواری که نشانه عالم لاهوت است برقرار نماید.
آخرین اثر استاد بدرالسماء، اکنون به زبان جهانی هنر، فرصتی است تا متولیان فرهنگی، با استفاده ازاینگونه آثار ضمن دفاع از کیان هنرهای سنتی ایرانی که همواره مورد بیمهری قرارگرفته است، ارزشهای جهانشمول مانند آزادگی و دفاع از مظلومین را در جهان متبلور نمایند و جامعه هنردوست ایرانی را از گرایش به بازارهای مکارهای که تئوریهای هنر غرب را به جامعه حقنه میکنند، به هنرهای اصیل ایرانی سوق دهند.
یادداشت از: مالک شیخی، مستندساز و روزنامهنگار