مهمترین علل خروج شاه از کشور
یک استاد تاریخ دانشگاه اصفهان معتقد است خروج شاه از ایران به دلیل نداشتن مشروعیت مذهبی و سیاسی و جهش فکری در جامعه ایران بود.

ایسنا/اصفهان یک استاد تاریخ دانشگاه اصفهان معتقد است خروج شاه از ایران به دلیل نداشتن مشروعیت مذهبی و سیاسی و جهش فکری در جامعه ایران بود.
بهمن زینلی در گفتوگو با ایسنا در خصوص فرار محمدرضا شاه پهلوی از کشور در روز ۲۶ دیماه ۱۳۵۷ و علل این فرار، اظهار کرد: شاه با دو مشکل اساسی مواجه شده بود.
یکی بحث بحران مشروعیت بود به این معنا که جامعه ایران که یک جامعه شیعه بود از حیث نگاه مذهبی به فهم جدیدی رسیده بود و یک جهش فکری در جامعه ایران ایجاد شده بود که البته این جهش فکری در واقع از سال ۱۳۴۲ آغاز شده بود و مخصوصا بعد از ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ جامعه ایران به این نتیجه رسید که حتی اگر شاه آدم خوبی هم باشد و جنایتکار هم نباشد دیگر نمیتواند حکومت کند.
این فهم جدید، یک نظام جدید حکومتی را طلب میکرد و شاه در این نظام حکومتی تشیع دیگر جایی نداشت.
وی افزود: پس شاه از نظر دینی دیگر در جامعه ایران مشروعیتی نداشت و جایگزین او بر اساس نظر مردم ولایت فقیه بود.
شأن و جایگاه نظام تشیع ایجاب میکرد که در رأس آن حداقل یک فقیه در عصر غیبت باشد.
این پژوهشگر تاریخ معاصر ادامه داد: دومین مشکل اساسی شاه که ملموستر بود مشروعیت سیاسی شاه است و در این مورد نیروهای مذهبی و حتی چپ اتفاقنظر دارند که شاه مشروعیت حکومت بر جامعه ایران را از نظر سیاسی ندارد.
در اینجا دیکتاتور بودن و استبداد رأی شخص شاه مطرح است.
در واقع قدرتهای تأثیرگذار بر رفتار شاه از جمله ایالاتمتحده آمریکا، انگلستان و فرانسه به این نتیجه رسیدند که شاه دیگر امکان حیات سیاسی در جامعه ایران را ندارد.
زینلی در همین خصوص تصریح کرد: بخشی از نخبگان حکومت پهلوی از جمله سیاستمداران و بخشی از ارتش به این نتیجه رسیدند که شاه دیگر نمیتواند حکومت خود را ادامه دهد.
پس شاه باید از ایران خارج شود و شخص شاه هم به این واقعیت پی برد و در نهایت از ایران هم خارج شد.
بحث احیای حکومت پهلوی هم دیگر مهم تلقی نمیشد و وقتی بحث کودتا مطرح شد شاه با آن مخالفت کرد چرا که میدانست راه کار مناسبی برای بازگشت او به قدرت نیست.
وی گفت: پس مجموعه این عوامل و فهم جدیدی که در جامعه ایران به وجود آمده بود و روی گردانی حامیان بینالمللی و نخبگان داخلی از شاه در چند ماه آخر حکومتش سبب شد شاه از ایران در روز ۲۶ دی خارج شود.
بنابراین خروج شاه از ایران تنها یک تصمیم شخصی نیست بلکه همگان دوست داشتند محمدرضا از ایران خارج شود.
بنابراین خروج شاه از ایران معلول عوامل متعددی است که به این نتیجه رسیده بودند ادامه حیات حکومت پهلوی با این ساختار وجود ندارد.
این استاد تاریخ دانشگاه اصفهان، افزود: جامعه ایران ناراحتیاش از شاه به دلیل مسائل اقتصادی و رفاهی نیست.
شعارهایی که در انقلاب تبلور پیدا میکند مانند "نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی"، "استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی" به خوبی نشان میدهد که جامعه ایران دنبال چیست.
شاه نمیتوانست این خواستهها را برای جامعه ایران تأمین کند و استعداد آن را نداشت.
یکی از خواستههای مردم استقلال کشور است و حکومت شاه این قابلیت را نداشت.
زینلی اظهار کرد: شاه ذاتاً نمیتوانست تشخص مذهبی داشته باشد و دیگر اینکه محمدرضا شاه به دلیل وابستگیهای شدیدی که به قدرتهای غربی داشت نمیتوانست از آنها منفک شود.
پس عملاً امکان اینکه شاه بتواند به خواستههای مردم پاسخ مثبت بدهد وجود نداشت.
البته شاه نمیتوانست به این خواستهها عمل کند چراکه مطالباتی در جامعه مطرح است که با فلسفه وجودی شاه در عرصه سیاسی تضاد ایجاد میکرد.
پس جامعه ایران یک رهبری مستقل و منفک از شرق و غرب میخواست.
این پژوهشگر تاریخ معاصر، افزود: ضمن اینکه شاه در محیطی رشد کرده که آن خوی دیکتاتوری خود را نمیتواند رها کند.
خواستههای جامعه ایران از حکومت مشخص بود و شاه نمیتوانست در برابر این خواستهها کاری انجام دهد.
تنها کاری که میتوانست بکند ترک کشور بود و این کار را هم کرد که البته به خواست خودش نبود.
شاید اگر برخی از عوامل تأثیرگذار بعد از خروج شاه از ایران شکل نمیگرفت تحولات بهمن ۱۳۵۷ هم به خشونت کشیده نمیشد.
وی خاطرنشان کرد: عمر حکومت پهلوی در ایران به پایان رسیده بود.
بیشتر از آنکه ما حکومت پهلوی را متهم بکنیم که یک حکومت فاسد است باید به این نکته اشاره کنیم که جامعه ایران به یک بلوغ فکری رسیده بود که حتی اگر یک شاه متدین هم داشت نمیتوانست این سیستم حکومتیِ سلطنت مطلقه به بقای خود ادامه دهد.
رژیم پهلوی مشروعیت مذهبی و سیاسی و حتی حمایت بینالمللی را نداشت و با رفرم و اصلاح هم این حکومت تداوم پیدا نمیکرد.
انتهای پیام