ترجمه انتقال فرهنگی به فرهنگ دیگر است
نیره توکلی در پنجمین نشست تخصصی مرکز نشر دانشگاهی گفت: ترجمه برگرداندن واژهها و جملهها و صرف و نحو از زبانی به زبان دیگر نیست، بلکه انتقال فرهنگی به فرهنگ دیگر است و برای فهم این امر با نظریههای تفسیر سر و کار داریم.

نیره توکلی در پنجمین نشست تخصصی مرکز نشر دانشگاهی گفت: ترجمه برگرداندن واژهها و جملهها و صرف و نحو از زبانی به زبان دیگر نیست، بلکه انتقال فرهنگی به فرهنگ دیگر است و برای فهم این امر با نظریههای تفسیر سر و کار داریم.
به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی مرکز نشر دانشگاهی، نیره توکلی در پنجمین نشست تخصصی مرکز نشر دانشگاهی که در این مرکز برگزار شد با تأکید بر اهمیت شناخت فرهنگها در فرآیند ترجمه بیان کرد: دو جامعه مانند ایران و افغانستان ممکن است زبان مشترک داشته باشند، اما از لحاظ ساختار اجتماعی و اقتصادی متفاوت باشند.
در این شرایط ترجمه دو فرهنگ کار دشواری خواهد بود.
در حالی که وقتی زبان یکی نداشته باشند ولی ساختار فرهنگی مشابهی داشته باشند این دو جامعه مفاهیم فرهنگی مشترک بیشتری دارند و زبان هم را بهتر میفهمند و میتوانند متون را بهتر ترجمه کنند.
مثلا ایران و ترکیه از این نظر شبیهتر هستند.
توکلی با بیان اینکه ترجمه متون علوم انسانی با متون دیگر تفاوت دارد و این تفاوت به شکلهای گوناگون است، گفت: متون علوم انسانی فرهنگ محورتر از علوم دیگرند زیرا موضوع آنها فرهنگی، روان شناسی، تاریخ و ..
است.
بنابراین در انتقال فرهنگ به فرهنگ دیگر بیشتر با فرهنگ سر و کار داریم.
از سوی دیگر، در متون علوم انسانی با گفتمان سر و کار داریم.
برای انتقال و ترجمه معلمان ما میگفتند به جای لفظ واحد ترجمه را پاراگراف بگیریم تا بتوانیم فرهنگ را منتقل کنیم و امروز صحبت از ترجمه گفتمان داریم یعنی با مجموعهای از گفتهها سر و کار داریم که موضوعی را منتقل میکند.
او افزود: در علوم انسانی گفتمانها را ترجمه میکنیم و در هر گفتمانی واژهها معانی متفاوتی دارند، مثلا دموکراسی امروز و در دوره آتن دو معنای متفاوت دارند، در آتن شهروند درجه یک و درجه دو و برده داشتیم، اما امروز شهروند معنای متنوعی ندارد.
توکلی با بیان اینکه در ترجمه علوم انسانی سبک نویسنده مهم است، گفت: قصد ما روانترین ترجمه از مفاهیم است و باید لحن، سبک و زبان نویسنده را منتقل کنیم.
متون علوم انسانی از علوم دیگر میان رشتهای تر است، مثلا جامعهشناسی از روانشناسی و روانشناسی از اسطورهشناسی وام میگیرد یا یک رمان سنخ اجتماعی را نشان میدهد.
ترجمه در علوم انسانی نیاز به دانش در رشتههای مجاور دارد.
جامعهشناسی وامدار ادبیات است.
کار شگفتانگیز هنرمندان و نویسندگان به سنخهای خاص اجتماعی هم محدود نمیشود، بلکه نیاز به دانش و مطالعه بیشتر دارد.
او با بیان اینکه مترجم نباید تک بعدی باشد، اظهار کرد: در متون علوم انسانی ارجاعات، معادل، منابع و اصطلاحات متفاوت برای یک واژه وجود دارد.
گاهی وقتها دامنه معنایی واژهها آن قدر ضد و نقیض است که مدام جابه جا میشود؛ مثل سوژه و ابژه که دائم تغییر میکند.
به این ترتیب، در زمان ترجمه و ویرایش باید حساس باشیم که درست باشد و مترجم با ارجاعات آشنا باشد.
اما مهمترین موضوع درباره متون علوم انسانی این است که ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه فرهنگی خواننده در بازخوانی متون بیشتر اثر میگذارد.
این ویراستار با اشاره به نظریههای تفسیر تاکید کرد: هر خواننده خود یک مفسر است و نظریات مختلفی درباره تفسیر متن وجود دارد؛ مثلا "بارت" تفسیرگرایی افراطی دارد و نویسنده را حذف میکند.
انقلاب او در نظریه تفسیر آن بود که مرکزیت متن در مبدا نیست و در مقصد است و او از اصطلاح مرگ نویسنده استفاده میکند، اما نسبیگرایی معتدل "گادامر" از همه درستتر به نظر میرسد زیرا معتقد است درک اثر معادل درک خواننده و نویسنده است.
او کار مترجم را پیوند افقهای گذشته، حال و آینده دانست و تشریح کرد: کار مترجم دادن معدلی از درک خواننده و نویسنده و شرایط حاضر و زبان روز و به عبارتی معاصر کردن متن است.
اگر دقت کنیم در ترجمه متن علوم انسانی الگوی یک دستی مانند علوم تجربی وجود ندارد و در این متون با گفتمان سر و کار داریم.
از آن جایی که انسان با زبان فکر میکند یعنی فکر انسان با زبان سازماندهی میشود، یعنی یک جهانبینی و گفتمان جدید ساخته میشود.
توکلی در پایان بیان کرد: در ترجمه متون علوم انسانی اصل توجه گزینشی رایج است.
کاش روند آن باشد که مترجم و ویراستار ابتدا کار را ارزیابی کنند، بدون ارزیابی آن را دست نگیرند و ویرایش به ویژه مقابله با متن را بدون ارزیابی آغاز نکنند.
ویراستار باید بتواند کاستیهای نویسنده و مترجم را جبران کند؛ مثلا یکی از کارهای ویراستاران یادداشتبرداری غلطهای رایج مانند کاربرد فعلهای متعددی به شکل لازم است.
یادمان باشد ویراستار مسئول ادیت متن نیست و اصطلاح ویراستار ادبی غلط است.
حتی برای متن ادبی هم اصطلاح ویراستار ادبی درست نیست و این انتظار در حوزه دانشگاهها بیش از دیگر متون است و به جا نیست و لازم است ویراستار به موقع نیاز باید رمزگذاریهای زبان مبدا را به زبان مقصد تبدیل کند.
انتهای پیام