مسئلۀ کتاب خوانی در جامعۀ ما/ مشکلی بزرگتر از کتابنخوانی
مهر
|
دین و اندیشه
|
دوشنبه، 24 دی 1397 - 10:56
مشکل بزرگتر کتابخوانی جامعه ما آن است که بخش مهمی از آن مقدار هم که مطالعه می شود مطالعۀ سودمندی نیست، بلکه حتی زیانبار است.

خلاصه خبر
مگر مطالعۀ هر کتابی خوب و سودمند است؟
آیا مطالعۀ کتابی که انسان را به خودکشی وادارد سودمند است؟
آیا مطالعه ای که اخلاق و ادب و عفت را متزلزل کند خوب است؟
آیا مطالعه ای که موجب اختلاف و نفاق و تفرقه شود خوب است؟
مد شده است که مطالعه خوب یعنی مطالعه رمان های خارجی و کتاب خوب یعنی کتاب نویسندگان خارجی.
بسیاری از اوقات پرفروش بودن یک کتاب نتیجۀ ساده لوحی خوانندگان آن است.
به عنوان نمونه اخیرا یک رمان خارجی را که ترجمه شده و در ایران هم بسیار مورد استقبال قرار گرفته خواندم.
کتاب خواندن مانند غذا خوردن است؛ هر غذایی را که انسان می بیند بدون تحقیق و اطمینان یافتن از سلامت آن نباید بخورد.
ابدا، در ایران نیز کتابهای بی فایده و حتی مضر بسیار نوشته می شود.
کتاب را باید با چشم باز انتخاب کرد، حتی اگر انسان در حین مطالعه تشخیص دهد که کتاب ارزش خواندن ندارد خوب است رهایش کند و عمر گرانبهایش را بیهوده تلف نکند.
خواندن یک کتاب هرگز به معنای پذیرفتن همه نظرات نویسنده نیست.
نقد و تفکیک سره از ناسره علامت بلوغ و رشد فکری است.
خلاصه سخن این است که باید مطالعه کنیم، اما نه هر مطالعه ای.
منظورم این نیست که اول همه کتابهای ایرانی را بخوانیم و سپس به مطالعه کتب خارجی بپردازیم؛ منظور این است که ابتدا با خواندن آثار ایرانی و اسلامی با فرهنگ خود به قدر لازم آشنا شویم آنگاه کتب دیگر را بخوانیم.
هر کتاب خوبی از هر فرهنگ و کشور باشد ارزش خواندن دارد، اما اولویت را به فرهنگ و سنت خود بدهیم.
عزیزانی که موافق با این مطلب هستند اگر صلاح می دانند جهت فرهنگ سازی آن را نشر دهند.
آیا مطالعۀ کتابی که انسان را به خودکشی وادارد سودمند است؟
آیا مطالعه ای که اخلاق و ادب و عفت را متزلزل کند خوب است؟
آیا مطالعه ای که موجب اختلاف و نفاق و تفرقه شود خوب است؟
مد شده است که مطالعه خوب یعنی مطالعه رمان های خارجی و کتاب خوب یعنی کتاب نویسندگان خارجی.
بسیاری از اوقات پرفروش بودن یک کتاب نتیجۀ ساده لوحی خوانندگان آن است.
به عنوان نمونه اخیرا یک رمان خارجی را که ترجمه شده و در ایران هم بسیار مورد استقبال قرار گرفته خواندم.
کتاب خواندن مانند غذا خوردن است؛ هر غذایی را که انسان می بیند بدون تحقیق و اطمینان یافتن از سلامت آن نباید بخورد.
ابدا، در ایران نیز کتابهای بی فایده و حتی مضر بسیار نوشته می شود.
کتاب را باید با چشم باز انتخاب کرد، حتی اگر انسان در حین مطالعه تشخیص دهد که کتاب ارزش خواندن ندارد خوب است رهایش کند و عمر گرانبهایش را بیهوده تلف نکند.
خواندن یک کتاب هرگز به معنای پذیرفتن همه نظرات نویسنده نیست.
نقد و تفکیک سره از ناسره علامت بلوغ و رشد فکری است.
خلاصه سخن این است که باید مطالعه کنیم، اما نه هر مطالعه ای.
منظورم این نیست که اول همه کتابهای ایرانی را بخوانیم و سپس به مطالعه کتب خارجی بپردازیم؛ منظور این است که ابتدا با خواندن آثار ایرانی و اسلامی با فرهنگ خود به قدر لازم آشنا شویم آنگاه کتب دیگر را بخوانیم.
هر کتاب خوبی از هر فرهنگ و کشور باشد ارزش خواندن دارد، اما اولویت را به فرهنگ و سنت خود بدهیم.
عزیزانی که موافق با این مطلب هستند اگر صلاح می دانند جهت فرهنگ سازی آن را نشر دهند.