داستاننویس باید به تجربه زیستی خود پی ببرد / ادبیات مهاجرت باید خلق شود
شاعر و نویسنده مطرح اهل افغانستان گفت: داستاننویس و هنرمند باید به تجربه زیستی خود پی ببرد، لذا باید ادبیات مهاجرت خلق کنیم.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از مشهدمقدس، نشست نقد و بررسی کتاب «دل اندر وا» روایتگر هشت داستان رضوی با موضوع مهاجرین در قالب نشستهای تخصصی ماهانه نقد آثار بهنشر با حضور نویسنده اثر و جمعی از فرهنگ دوستان در فروشگاه مرکزی کتاب و محصولات فرهنگی انتشارات آستان قدس رضوی برگزار شد.
سید ابوطالب مظفری؛ از شاعران مطرح اهل افغانستان در این نشست با اشاره به انتخاب نویسنده برای نام این اثر به عنوان «دل اندر وا» اظهار داشت: «دل اندر وا» یک ترکیب قدیمی است که در افغانستان بسیار رایج است و در خراسان نیز از این کلمه استفاده میکنند، لذا این ترکیب در ادبیات کلاسیک ما وجود دارد و شعرایی همچون انوری و فرخی در اشعار خود از این واژه استفاده کردهاند.
وی با بیان اینکه «دل اندر وا» در لغات بیشتر به معنای سرگردانی و حیرانی معنا شده است، افزود: اما به عقیده بنده «دل اندر وا» به معنای سرگردانی دل و قلب است و در سالهای اخیر در ادبیات داستانی به جای تعلیق از کلمه «دل اندر وا» استفاده میکنند که به معنای دودلی و آویختگی است.
مظفری با تحسین نویسنده بر انتخاب عنوان این کتاب تصریح کرد: نام کتاب نباید آن قدر وضوح داشته باشد که به طور مستقیم به موضوع اثر اشاره کند و همچنین ترکیبی نسبتا خوب و ایهامی در دل داشته باشد، ضمن آن که نام اثر با مضامین داستان مرتبط است و قهرمانان داستانها در موقعیت «دل اندر وا» قرار میگیرند.
وی با بیان اینکه «دل اندر وا» به وضعیت جامعه مهاجر افغانستانی اشاره میکند، خاطرنشان کرد: مردم افغانستان در 40 سال اخیر همواره میان ماندن و نماندن، رفتن و نرفتن مردد بودهاند؛ همچنان که در نخستین داستان این اثر مادری منتظر فرزند خویش است که آیا میآید و یا نمیآید و یا اینکه هیچ امنیت خاطری برای شخصیت های داستان وجود ندارد که این تعلیق در ذهن شخصیتها، خود را در اسم داستان منعکس میکنند.
این نویسنده و شاعر اهل افغانستان یادآور شد: همچنان که وجود دغدغههای دینی در «دل اندر وا» یکی دیگر از حسنهای این کتاب است، اما از برخی از داستانها سفارشگونگی را استشمام میکنیم.
وی با بیان اینکه اگر روشنفکرانه به جامعه نگاه نکنیم و جامعه را از عینک روشنفکرانی که با دین سر ستیز ندارند، نگاه کنیم افزود: در تار و پود جوامع به مذهب و رفتار نشأت گرفته از مذهب برخورد میکنیم، مذهب اگر در برخی از موارد آمیخته با بعضی از سوء تعبیرها بوده اما در بسیاری از موارد نگهدار قوی ساختار اجتماعی بوده است.
به گفته مظفری مجموعه داستانهای «دل اندر وا» برخورد کاملا واقع بینانه با مقوله مذهب دارد و ساختارهای مذهبی خانوادهها را نشان میدهد، در هر یک از داستانها گوشهای از باورهای مردم حضور دارد که از این حیث «دل اندر وا» را به اثری خواندنی تبدیل کرده است.
وی در بخش دیگری از صحبتهای خود با تحلیل و نقد کتاب «دل اندر وا» اظهار کرد: معتقدم نویسنده باید عیب کار خود را بداند تا پیشرفت کند، نکته اول در این بحث زبان در شعر و زبان در داستان است که دو کارکرد متفاوت دارد، به این معنا که در شعر؛ زبان اصل ماجراست و شعر در زبان متولد میشود و زبان به نحوی شعر را قدرتمند میکند اما در داستاننویسی، زبان در مرحله دوم قرار دارد و عناصر دیگر نقش مهمتری دارند بنابراین زبان در داستاننویسی یک وسیله است در حالی که در داستانهای «دل اندر وا» مخاطب متوجه میشود که دغدغه نویسنده بیش از آن که درباره داستان، فضاسازی و طرح باشد، بیشتر در ارتباط با زبان و در حقیقت فراگیری واژه و اصطلاح است.
وی ادامه داد: راز این کار در یک نکته عمومی مطرح است، ما در ادبیات مهاجرت با واژه «دیازپارا» مواجه هستیم به این معنا که گروهی از مهاجرین هنگامی که در شهر دیگری غیر از زادگاهشان ساکن میشوند سعی میکنند رابطه با زادبوم خود را از دست ندهند و مکان فعلی را به عنوان محل زندگی نپذیرند و از وطن اصلی خود در زبان، ادبیات و شعر بازآفرینی میکنند و این وضعیت در تمام اقلیتهای مهاجر در جهان وجود دارد که میخواهند همواره خاطره وطن را با خود داشته باشند لذا مشاهده میکنیم تلاش نویسنده و یا شاعر با حفظ لهجه، اصطلاحات، نشانهها و همراه است.
شاعر مجموعه «عقاب چگونه میمیرد» افزود: در این زمان اثر موجود در حالت تضاد قرار میگیرد که نویسنده و یا شاعر آشنایی کامل از وطن خود ندارد و میخواهد این اطلاعات را از یادآوری نشانهها به دست آورد لذا با مقایسهای که میان نویسندگان افغانستان و نویسندگان مهاجر صورت میگیرد آنان تلاش نمیکنند که به سوی این عناصر دست دراز کنند چرا که داستاننویس و هنرمند باید به تجربه زیستی خود پی ببرد، لذا باید ادبیات مهاجرت خلق کنیم.
وی با اشاره به نبود اصالت در به کار بردن برخی از واژگان در این کتاب یادآور شد: به عنوان مثال واژه «حاجی آقا» یا «حاج خانم» در افغانستان کاربردی ندارد و مثلا به جای آنها از کلمه «حاجی صاحب» و یا «حاجی» استفاده میشود، لذا این کاربردها ناشی از چیزی است که میخواهیم یاد بگیریم و در نهایت در هویت زبانی به مشکل بر می خوریم، همچنین اگر راوی آشنا به محیط باشد یک چیزهایی را نمی بیند در حالی که راوی بیگانه آن موارد برایش جلب توجه میکند، همچنین گاهی به تعبیرات خیلی شاعرانه برخورد میکنیم که شاید در شعر طبیعی باشد اما در داستان طبیعی نیست.
موضوع «رضوی» دستمایه نگارش «دل اندر وا» بود
ام البنین ماهر نویسنده «دل اندر وا» نیز در پاسخ به پرسشها و نقدهای مطرح شده در این نشست اظهار کرد: به نظرم داستانهای این کتاب به جز داستان آخر با موضوع رضوی نگارش شدهاند.
وی ادامه داد: من در ایران به دنیا آمدهام، لذا برای آشنایی با فرهنگ افغانستان باید تلاش بیشتری میکردم که همین امر منجر به مطالعه داستانهای نویسندگان مطرح افغانستانی و آشنایی بیشتر با لهجه فارسی دری شد، توصیه استاد مظفری نیز این بود که باید بپذیری در اینجا به دنیا آمدهای و نفس کشیدهای اما در عرصه ادبیات مهاجرت قلم بزنی.
این نویسنده جوان افزود: در مورد راوی داستان آخر با عنوان «دل اندر وا» به راوی خداگونه بر میخوریم، همانند خیلی از داستانهای کلاسیک که راوی خداگونه داریم و در تمام بخشها حضور دارد و ذهن شخصیتها را میخواند.
به گفته ماهر داستان «لطف رضا» به آیین بزرگ فراملی در افغانستان بر میگردد و چرایی حضور شخصیتها در مشهد و زیارت امام رضا(ع) که به سبب لطف آن حضرت می باشد.
جواد نعیمی از نویسندگان پیشکسوت خراسان رضوی و دبیر این نشست با بیان اینکه واژه «دل اندر وا» در گذشته به دلیل گستره خراسان زیاد به کار برده می شد، اظهار کرد: در این گستره عظیم لفظ دری نیز حاکم بوده است و طبیعتا امروز نیز از این واژه ها استفاده میشود.
وی افزود: اگر به «دل اندر وا» به عنوان نخستین اثر خانم ماهر نگاه کنیم، برجستگیهایی برای آن قائل هستیم و همین که نویسندهای بدون ترس از نوشتن میتواند نخستین مجموعه خود را منتشر کند جای تقدیر و تشکر دارد.
در این نشست جمعی از نویسندگان جوان و کتاب دوستان به بیان مباحث و نظرات خود پیرامون کتاب «دل اندر وا» پرداختند.
انتهای پیام/281/ش